نمایش پست تنها
  #3  
قدیمی 06-23-2009
دانه کولانه آواتار ها
دانه کولانه دانه کولانه آنلاین نیست.
    مدیر کل سایت
        
کوروش نعلینی
 
تاریخ عضویت: Jun 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 12,700
سپاسها: : 1,382

7,486 سپاس در 1,899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
دانه کولانه به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

ب ) پیش از اسلام . مسلّماً بربرها از روزگارانی دیرین در شمال افریقا مستقر شده بوده اند. تاریخ نویسان و جغرافیدانان باستان آنان را به نامهایی گوناگون نامیده اند که چون بیگمان خود این اقوام بر خود ننهاده بودند باقی نمانده است . این نامها عبارت اند از: ناسامونها و پسیلها که در سیرنائیک (بَرقَه ) و طرابلس اقامت داشتند؛ گارامانتها که مانند بدویان در صحرا می زیستند؛ ماشلیها و ماکسیها که در ساحل تونس می زیستند؛ نومیدیاییها که در بخش شرقی مغرب سکونت داشتند؛ ژتولها (گتولها) که از مرزهای صحرا و فلاتهای مرتفع دفاع می کردند؛ و مورها که در بخش مرکزی مغرب و مغرب اقصی پراکنده بودند. استقرار مهاجرنشینان خارجی (فنیقی و کارتاژی و یونانی ) شاید جز در مورد ناحیة هم مرز با کارتاژ، تنها اثری محدود بر این اقوام داشت . آنها به قبایل رقیب متعددی تقسیم شده بودند که در عین حال ، می توانستند مدت کوتاهی در برابر بیگانگان متحد شوند؛ اما این اتحاد تا حدّی نبود که دولتهای نیرومند و پایدار تشکیل دهند. با وجود این ، در زمان جنگهای پونی میان رومیها و کارتاژیها، با آنکه هرج و مرج در بخش شرقی ادامه داشت ، تأسیس تشکیلات سیاسی (به وجود آمدن کشورهای سلطنتی ماسیلها ، مازالزیلها ، موریتانیاییها) در بخشهای مرکزی و غربی مشاهده می شود. نبوغ ماسی نیسا ، با کمک روم ، باعث شد که این امیر سراسر نومیدیا را تحت فرمان خود متحد کند و ظرف چند سال کشوری به وجود آورد که شامل همة اهالی بربر، از سرزمینهای مولویا تا سیرت ، شود. ولی این پادشاهی دیری نپایید و در 46 ق م منقرض شد و نومیدیای شرقی به صورت یکی از ایالات رومی در آمد. چند سالی بعد، پادشاهی نومیدیا دوباره تأسیس و تحت الحمایة روم شد. عمر پادشاهی موریتانیا، که آوگوستوس آن را در 17 م به سود یوبای دوم به وجود آورد، کوتاهتر بود و از 42 م به صورت یکی از ایالات رومی در آمد.

سلطة روم بر افریقا تا قرن پنجم میلادی ادامه یافت . در این دوره وضع بربرها، ضمن آنکه در «ایالت افریقا» و نومیدیا مستحیل شده بودند، در مناطق کوهستانی و فلاتهای مرتفع و در مرزهای صحرا و موریتانیا تغییر چندانی نکرد. رومیها غالباً به این قانع بودند که آنان را به پرداخت خراج و تهیة قوای امدادی وادار سازند و ادارة قبایل را به رؤسای محلّی (پرینکیپها و پرایفکتی و رگولی ) واگذار می کردند. روحیّة استقلال طلبی بربرها به هیچ وجه از میان نرفته بود؛ این روحیه گاهی به صورت شورش ، به رهبری بومیانی کمابیش رومی مآب شده ، مانند تاکفاریناس (17ـ29 م ) و زمانی به صورت حملات مردم صحرانشین یا قبایلی که هنوز متمدّن نشده بودند ظاهر می گشت ؛ مانند حملاتی که به رهبری ناسامونها و گارامانتها در زمان فرمانروایی آوگوستوس و دومیتیانوس صورت گرفت ؛ شورشهای مورها در عهد هادریانوس و آنتونیوس و کومودوس ؛ شورشهای ژتولها (گتولها) طیّ هرج و مرج نظامی ؛ و آشوب کوینکوه گنتیان («قبائل » جُرجُره ) در پایان قرن سوم میلادی . با زوال تدریجی قدرت روم ، بربرها واکنش شدید نشان دادند؛ آنان با اختیار آیینهایی غیر از کیش رسمی ، مانند دوناتیسم ، جدایی خواهی خود را اظهار کردند، به طوری که نزاعهای مذهبی که باعث ویرانی افریقا در قرن چهارم میلادی شد، از بسیاری جهات ، جنگهای نژادی بود. قیام کیرکوم کلیونها ظاهراً نوعی شورش دهقانان بربر بوده است . آشوبهایی مانند آشوب فیرموس (372ـ375) و گیلدون (398) شواهد بسیاری از طغیانهای اقوام بومی به دست می دهد؛ اما بربرها، همچون گذشته ، نتوانستند در برابر دشمن مشترک متحد شوند و جای او را بگیرند. خصومت آنان نسبت به رومیان تنها غلبة واندالها را آسان کرد. این مهاجمان ژرمنی مانند رومیان مجبور بودند که بربرها را به حساب آورند. هر چند گایزریک با وارد کردن بربران در سپاه خود موفّق به آرام ساختن آنان شد، جانشینانش پیوسته با آنها در نزاع بودند. موریتانیا، بلادالقبائل ، اورس ] اَوراس [ وطرابلس استقلال خود را حفظ کردند. رومیان شرقی نیز، که پس از شکست دادن واندالها یک قرن (531ـ642) بر شمال افریقا مستولی بودند، وضع بهتری نداشتند، رؤسای بومی قبایل ، مانند آنتالاس در بیزاسن و یابداس در اورِس در برابر سلیمان (فرماندار اعزامی یوستی نیانوس ) چنان ایستادند که وی در شکستن مقاومت آنان با دشواری بسیار مواجه شد. پس از قتل این سردار، طی لشکرکشی بر سرِ لواتیها (لُواتَه ) در طرابلس ، وضع متصرّفات افریقایی روم شرقی بسیار بحرانی شد. جان تروگلیتا تنها با کمک بربرهای اورس توانست از حملة لواتیها جلوگیری کند، ولی همة اقوام بومی سلطة روم شرقی را نپذیرفته بودند. گذشته از بیزاسن ، «ایالت سابق افریقا» (تونس ) و بخش شمالی ایالت کنستانتین ، شهرهای ساحلی و بعضی از استحکامات داخلی ، بربرها همه جا استقلال داشتند. بربرها در آن زمان سه گروه بودند: 1) در بخش شرقی ، لواته (هَوّاره ، اَوْریغه ، نَفْزاوَه ، اَوْرَبَه ) که تا طرابلس و سیرنائیک ، جَرید، و اورس امتداد داشت ؛ 2) در بخش غربی ، قبیلة صَنهاجَه در سراسر بخشهای مرکزی و مغرب الاقصی (کُتامَه در بلادالقبائل کوچک ، زواوَه در بلادالقبائل بزرگ ، زَناتَه * در ساحل الجزایر میان بلادالقبائل و شِلیف ، ایفرِن از شلیف تا مُولُویَا، غُماره در ریف ، مَصمودَه در کرانه های اقیانوس اطلس مراکش ، جِزوله (رجوع کنید به جَزوله ) در جبال اطلس ، لِمطَه در بخش جنوبی مراکش ، صنهاجه «لثام دار» ] دهان بنددار [ که به صورت بدوی در غرب صحرا زندگی می کردند) پراکنده بود؛ 3) زناته که به فواصل زیاد در طول مرزهای فلاتها از طرابلس تا جبل عَمور زندگی می کنند و بتدریج به سوی بخشهای مرکزی و غربی و مغرب الاقصی پیش می روند.

منابع :

E. Albertini, L'Afrique romaine , 1937, 2 1955; Berthelot, L'Afrique saharienne et soudanaise. Ce qu'en ont connu les Anciens , Paris 1927; J. Carcopino, L'Aptitude des Berbةres ب la civilisation , VIII Convegno "Volta", Rome 1938; C. Courtois, Les Vandales et l'Afrique , Paris [1955]; Diehl, L'Afrique byzantine , Paris 1896; E. F.Gautier, Gensإric, roi des Vandales , Paris 1935; S. Gsell, Histoire ancienne de l'Afrique du Nord , Paris 1913-1928; idem, Textes relatifs a © l'Afrique du Hإrodote , Alger-Paris 1916; C. A. Julien, Histoire de l'Afrique du Nord 2 , I, Paris 1951; Dureau de La Malle, L'Algإrie , Paris 1852; P. Monceaux, Histoire littإraire de l'Afrique chrإtienne depuis l'origine jusqu'a © l'invasion arabe , Paris 1900-1923; R. Roget, Le Maroc chez les auteurs anciens, Paris [n.d.];

(نیز رجوع کنید به مآخذ تاریخی مندرج در منابع مقالات «الجزیره »، «مراکش »، «تونس »، همچنین منابع قسمت 1).
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست



پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید