موضوع: شعر من.......
نمایش پست تنها
  #6  
قدیمی 12-05-2007
سكوت آواتار ها
سكوت سكوت آنلاین نیست.
تازه کار
 
تاریخ عضویت: Dec 2007
نوشته ها: 10
سپاسها: : 0

0 سپاس در 0 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض جواب ضم يكي از دوستان ......

دوستي دارم كه طبع شعري دارد و گاهي از سر شوخي دستي بر سر و گوشمان مي كشد . و از آنجا كه ادب حكم مي كند جواب ايشان را به چند بيتي قلمي مي كنم . شعر پايين يكي از جوابيه هاي بنده به ايشان است.

تو را نظم بند است در ميم و كاف
سخنگوي طبعم پريده به قاف

تو را شعر و نظم است نا همسري
سخن در ترازو نهم گوهري

تو را شعر مس است و پول سياه
مرا نظم رخشنده چون مهر و ماه

سخن چون بود سست و بس خوار و زار
مهيا كند صحنهء كارزار

بسي حرف مفت است اسباب جنگ
سزد گر كني قبل گفتن درنگ

سخن چون كني بر تعقل سوار
نگردي به چشم كسان خوار و زار

همي پند من از سر ياري است
تو را حرف بيجا ز ناچاري است

تو ناچار گشتي به حرف درشت
چو خوردي چپ و راست سيلي و مشت

ز كژي و زشتي بشوي اندرون
كه تا قامتت خم نگردد چو نون

ز من بشنو اي پير دانا سخن
مرنجان دلي تا نرنجي ز من
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید