نمایش پست تنها
  #13  
قدیمی 01-25-2009
mary.f آواتار ها
mary.f mary.f آنلاین نیست.
مدیر بخش زمین شناسی
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,674
سپاسها: : 3,194

2,013 سپاس در 491 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

کتاب بعدی: "چراغها را من خاموش می کنم" نوشته زویا پیرزاد

داستان از زبان زنی ارمنی است که با همسر و فرزندانش در آبادان در سالهای پیش از انقلاب زندگی می کند. او احساس می کند که در روند زندگی روزمره به عنوان یک زن خانه دار و مادر سه فرزند گیر افتاده است. همچنین از عدم توجه کافی همسرش شکایت دارد. در همین گیر و دار احساس می کند به مرد مجرد همسایه علاقمند شده است. البته این در خیال اوست و هیچگاه این توجه و علاقه خارج از ذهن او جنبه واقعی پیدا نمی کند و ...
به نظر من این کتاب با نثري ساده و روان واقعيت های زنانه را بيان مي كند. افکار و احساسات این زن را تأیید نمی کنم اما شاید مشکل این زن مشکل بسیاری از زنان جامعه باشد که جرأت ابراز آن را ندارند. عدم توجه کافی همسر و روند تکراری زندگی روزمره بعنوان یک همسر خانه دار و همچنین مشغله رسیدگی به فرزندان، جایی برای رشد و بالندگی آنها نمی گذارد...
و اما در مورد نویسنده: زویا پیرزاد در سال ۱۳۷۰، ۱۳۷۶ و ۱۳۷۷، سه مجموعه از داستان‌های کوتاه خود را به چاپ رساند؛ «مثل همه عصرها»، «طعم گس خرمالو» و «یک روز مانده به عید پاک» مجموعه داستان‌های کوتاهی بودند که به دلیل نثر متفاوت خود مورد استقبال مردم قرار گرفتند. اولین رمان بلند او با نام «چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم» در سال ۱۳۸۰ به چاپ رسید که برنده جایزه بهترین رمان سال پکا، جایزه بهترین رمان بنیاد "هوشنگ گلشیری" و لوح تقدیر جایزه ادبی یلدا در سال ۱۳۸۰ شد.
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از mary.f به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید