نمایش پست تنها
  #1464  
قدیمی 02-24-2015
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


زينب زيادي

عبارت بالا از امثله سائره عاميانه است و در مواردي به كار مي رود كه در جمعي براي تمام افراد جمعيت جز يك نفر سهم و نصيبي قايل شوند و آن يك نفر را به حساب نياورند. در اين موقع زبان حال آن يك نفر محروم و بي نصيب اين خواهد بود كه: مگر من زينب زياديم؟


اين ضرب المثل در مورد زن و مرد فرق نمي كند و هر دو جنس مخالف از آن در موارد مقتضي استفاده و تمثل مي كنند.اكنون ببينيم اين زينب كيست و چرا زيادي شده كه به صورت ضرب المثل درآمده است.موضوع شبيه سازي و تعزيه خواني معلوم نيست از چه وقت در ايران معمول و مرسوم شده، ولي قدر مسلم اين است كه در زمان سلطنت ناصرالدين شاه قاجار كه به قول شادروان عبدالله مستوفي: «از همه چيز وسيله تفريح مي تراشيد» و از هر فرصتي براي تفنن و تنوع استفاده مي كرد به اوج كمال و تفصيل رسيد.


ناصرالدين شاه يكي از افراد مطلع و زيرك را با عنوان و سمت معين البكاء مأمور كرد كه در تكيه دولت بساط تعزيه خواني راه بيندازد و اين اپراي ترا�?يك را با جلال و شكوه هر چه تمامتر در دهه اول ماه محرم نمايش دهد.يكي از تعزيه ها به نام تعزيه بازار شام بود كه در تكيه دولت تهران با تشريفات مفصل برگزار مي شد. اين تعزيه در واقع نمايش ورود خاندان رسالت به دمشق و مجلس يزيد بود كه اهل بيت سوار بر شترها بايد وارد تكيه شوند و از مقابل بارگاه يزيد كه جبه اطلس سرخ فام پولك دوزي شده بر تن و عمامه سرخ زربفت بر سر داشت عبور كنند.


در بارگاه يزيد سفير فوق العاده دربار روم شرقي بيزانس و چند تن از اصحاب پيغمبر اكرم (ص) كه تا آن وقت زنده بودند حضور داشتند. برنامه تعزيه اين بود كه شبيه هاي حضرت سجاد (ع) و حضرت زينب (ع) و حضرت كلئوم (ع) و حضرت فاطمه بنت الحسين (ع) ضمن عبور از مقابل بارگاه يزيد هر يك خطبه فصيحي- البته به نظم فارسي- بايد بخوانند و مخصوصاً خطبه غراي حضرت زينب كبري عليهاسلام با آن جمله مشهور و تاريخي: امن العدل يابن الطلقاء؟ بايد چنان اثر كوبنده اي داشته باشد كه به قول مستوفي:«استخوان خليفه جور را نرم كند.» و حاضران بارگاه يزيد مخصوصاً سفير روم و اصحاب پيغمبر (ص) بر اين اعمال و رفتار غيرانساني غاملانش اعتراض كنند.


باري، در يكي از سنوات و عاشوراي محرم روزي كه تعزيه بازار شام در تكيه دولت تهران برپا بود موقعي كه در راهروي پشت تكيه كه دايره وار گرداگرد تكيه مي گشت شترها را خوابانيده بودند كه شبيه هاي اسرا سوار شده به نوبت وارد تكيه شوند. يك زن چادر نمازي كه به واسطه نداشتن چادر و چاقچور نگذاشته اند وارد تكيه شوند براي آنكه دست خالي به خانه باز نگردد در داخل راهروي پشت تكيه به تماشاي بارو و بنه و اثاثيه و بازيكنان تعزيه ايستاده بود.


در اين موقع دستور مي رسد كه شبيه خوانها سوار شتر شوند و متناوباً از مقابل بارگاه يزيد عبور كنند. زن چادر نمازي چون يكي از شتران را خالي و بدون راكب ديد بدون ترس و واهمه بر روي آن سوار مي شود. ساربانان به تصور اينكه او هم يكي از شبيه خوانهاست ممانعت نمي كنند و شتر مركوب زن چادر نمازي البته بعد از شترهاي شبيه خوانان واقعي به قطار افتاده داخل تكيه مي شود.


تعزيه گردان و ساير متصديان تعزيه هم در آن گيرودار كه به پس و پيش كردن بارهاي مفرش و يخدان و سوارهاي لشكر مخالف كه شبيه سرهاي شهدا را بالاي نيزه كرده از جلو و عقب مي كشيدند مشغول بودند متوجه جريان قضيه و سوار شدن زن چادر نمازي نشدند. ماحصل كلام آنكه شبيه هاي واقعي يكي پس از ديگري چون جلوي غرفه شاه رسيدند. سارباني كه زمام شتر را در دست داشتند شتران را به نوبت نگاه داشتند و شبيه خوانها در حالي كه توجهشان به بارگاه يزيد بود نقش خود را ايفا كردند تا اينكه نوبت به زن چادر نمازي رسيد.


ساربان به حساب اينكه او هم نقشي دارد زمام شتر را نگاه داشت.
جلوييها و عقبيها طبعاً از حركت باز ايستادند و زن چادر نمازي كه قبلاً دو شعر عاميانه را سر هم كرده بود اشعار خود را با همان آهنگي كه اسراي جلوتر از او خوانده بودند به شرح زير مي خواند:


من زينب زياديم
عروس ملا هاديم

اومدم پول بسونم
چادر و چاقچور بسونم


پيداست كه ابهت و احترام حضور شاه مانع از خنده و هو و جنجال چند هزار نفر تماشاچيان مجلس شد. ناصرالدين شاه كه از جسارت و موقع شناسي زن چادر نمازي خوشش آمده بود به جاي آنكه مؤاخذه اش كند دستور داد يك توپ چادر و چاقچور و مقداري پول به آن زن دادند و عبارت زينت زيادي از آن روز به بعد در افواه عامه به صورت ضرب المثل درآمد.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید