نمایش پست تنها
  #36  
قدیمی 11-26-2013
مهرگان آواتار ها
مهرگان مهرگان آنلاین نیست.
مدیر تالار انگلیسی
 
تاریخ عضویت: Apr 2008
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 1,577
سپاسها: : 3,750

4,670 سپاس در 1,282 نوشته ایشان در یکماه اخیر
مهرگان به Yahoo ارسال پیام
Smile

نـمیدونم چی فکر میکنید در باره م وقتی تقریبا زود به زود میام تو این تاپیک و از کلاس هام میگم ولی باید بگم که نمیــــــدونید چه فکرهای عجیب و غریبی توی سرمه وقتی میرم کلاس زبان. اما به محض اینکه وارد کلاس میشم، همه ش پشت در جا میمونه.... توی مدت کلاس از کل زندگی غافل میشم خیلی خیلی دوست دارم دیگه به هیچ چیز فکر نمیکنم اما وقتی بیرون میام یام میفته که اکهی فردا چقد کار دارم الان برسم خونه باز چقد کار دارم، راستی من اصلا ناهار خوردم؟! و ......

دوستتون دارم بچه ها :*

این جلسه خیلی خوب بود، دو تا دوتا گفتم از هم سوال کنید و بیاید به من بگید چقدر بلد هستید. خیلی موثر بود. اول فکر کردم همچین چیزی رو قبول نمیکنن مثلا ممکنه بگن: من نمیخوام ازم بپرسه من خودم بلدم... اما برخلاف تصورم، قبول کردن خیلی آروم نشستن سر جاهاشون و خیلی آرومتر از هم سوال پرسیدن... الان دارم به خودم میگم مثل آدم بزرگا بهشون نگاه کردم... یادم رفت فرشته تر از اون هستند که فکر کنم..

همیشه آخرین معلمی هستم که جمع و جور میکنم وسایلمو دلم نمیخواد از اونجا دل بکنم! پدر و مادرا هم کلی معطل میکنم! هرچند گاهی اخم و تخم میکنم آخه واقعا کنترلشون سخته! ولی باز برام شیرینه.
امیدوارم بچه ها هم کلاس رو دوست داشته باشن.

__________________
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از مهرگان سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید