نمایش پست تنها
  #4  
قدیمی 09-06-2013
چرو آواتار ها
چرو چرو آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: کرمانشاه- همین حوالی
نوشته ها: 731
سپاسها: : 247

554 سپاس در 357 نوشته ایشان در یکماه اخیر
جدید تایپیک سبکهای هنری جهان: آشنایی ومعرفی انواع سبکهای هنری،هنرمندان این سبکها

هنرمصرباستان




هنر مصر هنری است ایستا و ابدیّت گرا؛ هنری کاهنی و جادویی، مشخّص و منفرد که نه بر پایه ملاکها و سنتهای یونانی و غربی به تجزیه و توجیه درمی آید، و نه بر پایه ملاکها و سنتهای اقوام بدوی و خاوری. هنر مصر هنری است غیر تقلیدی و تقلید نشدنی؛ هنری که موقوف است به وصف صورتهای اصلی و تغییرناپذیر، و مضامین صریح و دور از تصرف زمان و مکان، و نیز پدیده های مثبت و واقعی، و یا پایبند است به این پندار که هر چه به نقش و تجسم در آید واقعیت و اثبات دایمی می یابد؛ و پس هنری است که به جنبه های مثبت و امیدبخش زندگی می پردازد، و نیایش رمزآمیز خود را وسیله ای برای جلب عنایات رب النوعها قرار می دهد، و صحنه پیروزی در جنگ و شکار، یا خوشی در بزم و ضیافت را به نقش در می آورد تا به آنها واقعیت جاودان بخشد. هنر مصری را باید هنری فخیم و آرمانگر، و انباشته از مفاهیم و ضوابط تمدنی بلند پایه دانست.
مصریان نیز چون یونانیان برای هنر واژه ای خاص نداشتند و هنر را از صناعات دستی، و هنرمند را از پیشه ور متمایز نمی شمردند. در نظر این قوم که اعتقاد به جادو داشتند و آن را یکی از نیروهای بسیط مکنون در عالم آفرینش می دانستند، مسلّم می نمود که چون صورت چیزی به درستی بازسازی شود امکان آن حاصل است که با اجرای آیینی در خور، به آن چیز وجود واقعی می بخشند؛ پس ممکن می بود که نه تنها موجودات زنده و اشیاء و وسایل مادّی، بلکه همچنین فعالیتها و موقعیتها و نیازمندیهای نامختوم را از نو در عرصه وجود آورند. پیکره ای که به بازنمایی عینی رب النوعی یا انسانی ساخته می شد جایگاه بالقوه ای بود شایسته اقامت همیشگی جوهر روح یا «کا»ی رب النوع یا آن فرد آدمی، و به اعتباری دیگر کالبدی که فرد آدمی می توانست پس از مرگ این دنیایی و انتقال یافتن به «دنیای مغرب» یا دنیای پس از مرگ، در آن بزید. بر همین اساس تمثالی که از صاحب قبر در حال کامرانی و برخورداری از خوشیهای این جهانی بر دیوار اتاق تدفین متوفّا، یا از صحنه های پیروزی بر دشمنان یا اجرای مراسم نیایش، در آرامگاه فرعون کنده کاری یا نقاشی می شد، ادامه همان نعمتها و کامیابیها، و حصول همان پیروزیها یا نزول همان عنایات ربانی را تضمین می کرد؛ مگر نه این بود که بازنمایی صحنه های مراسم دینی موجب تأمین مسرت خاطر خدایان و جلب الطاف ایشان می شد؟ بر اثر انقیاد هنرمندان مصری به همین باور بنیادی بود که از بازنمایی عناصر بدخیم و مضامین ناخوشایند تا مدتی دراز پس از برقراری نخستین سلسله پادشاهی و تکوین هنر رسمی و پایدار - یا هنر کلاسیک - مصر اجتناب می شد، مبادا که به آنچه مکروه یا زیانبخش است موجودیت و بقا داده شود.
در هنر مصر صفات اصلی و خواص انتزاعی یا رمز یا نمودگاری نشان داده می شد؛ از جمله برای بیان اهمیت افراد هر صحنه هیکل آنها را به نسبت بلند پایگی مقامشان با تناسباتی بس بزرگتر از دیگران مجسم می کردند. شکل بخشیدن به مخلوقاتی تخیلی چون ابوالهول، با شیر یا سر شاهین و مانند آن در میان پیکره سازان و نقاشان معمول بود. در بازنمایی شباهت کامل فردی به صورت تندیس، رنگ کردن چهره و بدن و جامه پیکره با رعایت مقررات خاص متداول بود، و نیز برای گزارش واقعه صحنه، یا روشن کردن مضمونی مبهم در پاره ای کنده کاریها و نقاشیهای روی دیوار نشانه های توصیفی و حتی نوشته های صورتنگاشتی (هیروگلیف یا نقوش رمزی کاهنان مصر که از آغاز سلسله پادشاهی نخستین مورد استفاده قرار گرفته بود) به کار برده می شد. در معماری و پیکره سازی مصر اساس توجه و اسلوب کار هنرمند مبتنی بود بر ایجاد خطوط مستقیم و اشکال توده مانند و جسیم و حجهای مکعبی و ستبر.
در اینجا لازم است گفته شود که تاریخ مستند و رسمی مصر از 3200 ق م، یعنی زمانی که نارمِرمِنِس مدبّر و توانا اتحاد میان مصر علیا و مصر سفلی را برقرار می سازد، آغاز می یابد. یازده سلسله نخستین پادشاهان مصر دوره ای به نام «پادشاهی کهن» را به وجود آوردند که از 3200 ق م تا حدود 2040 ق م ادامه یافت. سپس «پادشاهی میانه» روی کار آمد که آغازش سال 2040 و پایانش سال 1567 ق م تعیین شده است، و در آن تاریخ سلسله هفدهم از میان رفت و «پادشاهی جدید» با سلسله هیجدهم به جایش نشست. از 1567 تا 1085 ق م سه سلسله «پادشاهی جدید» به فرمانروایی خود ادامه دادند، و از سلسله بیست و یکم تا سی ام یا آخرین سلسله پادشاهی مصر، یعنی فاصله زمان میان 1085 تا 332 ق م، به نام «دوره متأخر» ضبط تاریخ شده است. در سال 332 ق م، اسکندر مقدونی مصر را مسخّر ساخت، و جانشینان وی تا 305 ق م بر مصر حکومت کردند. از 305 تا سال 30 ق م سلسله بطالسه بساط سلطه خود را در آن سرزمین برقرار داشتند [بطلمیوس اول از مصریان مقدونی اصل آن سلسله را تأسیس کرد]. از سال 30 ق م تا 309 میلادی مصر در زیر حکومت رومیان باقی ماند، و از 395 تا 640 میلادی دولت بیزانس بر آن فرمانروایی کرد، و از آن پس دوره اسلامی مصر آغاز شد.
نیز به اختصار افزوده شود که در مسیر تاریخ مستمر پادشاهی مصر دو دوره آشوب و فترت به وقوع پیوست: اولی در میان سلسله های ششم و هفتم، و دومی با طول مدتی بیش از 200 سال در میان سلسله های دوازدهم و سیزدهم [1990 تا 1790]. در 1674 قوم آسیایی هیکسوس بر دولت فرمانده فرعونها تاختند و دو سلسله پانزدهم و شانزدهم را بر پا ساختند، تا آنکه در 1567 ق م شاهزادگان طیبه [پایتخت مصر] قیام کردند و بساط سلطه هیکسوسها را از میان برچیدند. در سلسله پادشاهی بیست و هفتم، و همچنین سی ام، ایرانیان دوباره کشور مصر را مسخر خود ساختند، لیکن حکومتی در آن برپا نکردند.
خوی محافظه کار مصریان از سویی، و از سوی دیگر محدودیت حاصل از معتقدات جادوییشان، طبعاً از پویایی اندیشه و ابتکار هنرمند می کاست و از بروز تحولات عمده هنری جلوگیری می کرد. با این همه، نباید تصور کرد که هنر مصر در سراسر تاریخ طولانی خود، از نخستین سلسله پادشاهی تا ظهور مسیحیت، کاملاً جامد و انعطاف ناپذیر بوده است. بیشک بسیاری خصوصیات اصلی هنر مصر از حدود 2800 ق م تا قرن اول پیش از میلاد به طور ثابت قابل شناسایی باقی ماندند، لیکن باز انشعابات و تحولاتی فرعی در آن مسیر کلی هنر به حصول پیوست که جلب نظر می کنند، و ذکرشان به تفصیل ضبط تاریخ است. از جمله در دوره کوتاهی که آخناتن انقلابی در جامعه مصر به وجود آورد [حدود 1375 ق م]، و پایتخت مصر را از طیبه (یا طیوه) به تلّ العمارنه منتقل ساخت، و دین نوین یکتاپرستی خورشیدی را دین رسمی کشور قرار داد، شیوه مستمر و سنتی هنر نیز دچار انقطاع و تحولی واقعی شد.
خاصیت توصیفی هنر مصر بیش از همه در نقش برجسته و نقاشی روی دیوار متجلی می شود. در واقع دو نوع هنر نامبرده در مصر هنری واحد به وجود می آوردند، زیرا نقش برجسته مصری چیزی جز نقشی منقور با شیار خفیف نبود، و هیچ گاه خاصیت سه بعدی برجسته کاری واقعی را نیافت.








پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از چرو به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید