رشک میبرم
به صراحتِ بید به بهار
به زمزمه ی وزینِ باد
به متانتِ عاشقانه ی برگ
رشک میبرم
به جادههای سبز
با مسافری در راه
آهای فرسنگها دور از من
بازگشت را تعبیری دوباره کن
قشنگ کن
غربتِ بی انتهای مرا
قشنگ کن
اتفاقِ غروب و کوچه و انتظارِ پنجره را
رگبارِ بهاری شو
ببار
بی محابا ببار
بر این تنِ مشتاق
بگذار چون گذشته
بیدی باشم
که ازهر نسیمِ عشق
می لرزد
قشنگ کن
سایه روشنِ بودنِ مرا...
نیکی فیروزکوهی