آتش به جانم افکند شوق لقای دلدار
از دست رفت صبرم ای ناقه پای بردار
ای ساربان خدارا پیوسته متصل ساز
ایوار را به شبگیر شبگیر را به ایوار
در کیش عشق بازان راهت روا نباشد
ای دیده اشک میریز ای سینه باش افکار
ما عاشقان مستی سر را ز پا ندانیم
این نکته ها بگیریم بر مردمان هوشیار
در راه عشق اگر سر بر جای پا نهادیم
بر ما مگیر این نکته ما را زدست مگذار
در فال ما نیایید جز عاشقی و مستی
در کار ما بهایی کرد استخاره صد بار
|