11-23-2012
|
|
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Oct 2012
محل سکونت: همین دور و برا
نوشته ها: 1,517
سپاسها: : 2,207
2,346 سپاس در 1,420 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
خیال روی ترا میبرم به خانه خویش
چو بلبلی که برد گل به لانه خویش
به روی سیل گشادیم راه خانه خویش
به دست برق سپردیم آشیانه خویش
مرا چه حد که زنم بوسه آستین ترا
همین قدر تو مرانم ز آستانه خویش
مخوان حدیث رهایی که الفتی است مرا
به ناله سحر و گریه شبانه خویش
ز اشک تا که هلاکم کند به دامن غیر
چو گل نهد سر و مستی کند بهانه خویش
فریب خال لبش خوردم و ندانستم
که دام کرده نهان در قفای دانه خویش
رهی به ناله دهی چند درد سر مارا
بمیر از غم و کوتاه کن فسانه خویش
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|