"چه کسی پنیر مرا جابجا کرد؟" نوشته "اسپنسر جانسون"
شعارهای این داستان:
- خوردن پنیر شما را خوشحال می کند.
- هرچه پنیرتان برای شما مهم تر باشد در حفظ آن بیشتر تلاش می کنید.
- اگر تغییر نکنی از بین می روی.
- اگر نمی ترسیدی چه می کردی؟
- دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است.
- پنیر را بو کنید تا از زمان کهنه شدن آن آگاه شوید.
- حرکت در مسیری جدید به تو کمک خواهد کرد تا پنیر جدیدی پیدا کنی.
- غلبه بر ترس، یعنی آزادی
- تصور کردن خودتان در حال لذت بردن از پنیر جدید، حتی قبل از اینکه آن را پیدا کیند، شما را به طرف آن رهنمون می سازد.
- هرچه سریعتر پنیر کهنه را رها کنی، زودتر پنیر تازه را پیدا خواهی کرد.
- افکار قدیمی، تو را به طرف پنیر جدید هدایت نمی کند.
- وقتی می بینی می توانی پنیر جدیدی پیدا کنی و از آن لذت ببری، مسیر خود را تغییر بده
- توجه به موقع به تغییرات کوچک به تو کمک می کند که خود را برای تغییرات بزرگ تری که در راه است آماده کنی.
- تغییر اتفاق می افتد.
- آن ها دائما پنیر را جابجا می کنند.
- انتظار تغییر را داشته باشید.
- آماده جابجا شدن پنیر باشید.
- تغییر را کنترل کنید.
- پنیر را دائما بو کنید، آنقدر که بفهمید چه وقت دارد کهنه می شود.
- خودتان را با سرعت با تغییر تطبیق دهید.
- هرچه سریعتر پنیر کهنه را رها کنید، زودتر از پنیر تازه لذت می برید.
- تغییر کنید.
- با پنیر حرکت کنید.
- از تغییر لذت ببرید.
- از ماجراجویی لذت ببرید و لذت ببرید از مزه پنیر تازه
- همیشه آماده تغییر سریع باشید و هربار از آن لذت ببرید.
ویرایش توسط mary.f : 06-06-2012 در ساعت 08:50 AM
|