نمایش پست تنها
  #2  
قدیمی 06-06-2012
mary.f آواتار ها
mary.f mary.f آنلاین نیست.
مدیر بخش زمین شناسی
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,674
سپاسها: : 3,194

2,013 سپاس در 491 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض "چه کسی پنیر مرا جابجا کرد" نوشته "اسپنسر جانسون"

خلاصه داستان:

حكايت درباره ۴ موجود به اسامي گفته شده است كه در يك هزارتو، با تلاش زیاد، يك پنير بزرگ پيدا مي كنند و تا مدتها مشغول استفاده از آن هستند.

موش ها در حين استفاده از پنير مرتب آنرا وارسي مي كنند و متوجه كم شدن آن در طول زمان مي شوند ولي دو تا آدم کوچولو چنان غرق لذت از داشتن آن پنير مي شوند كه فكر مي كنند آن پنير تا ابد برايشان باقي مي ماند و با خيال راحت از آن استفاده مي كنند. آنها آن پنیر را حق مسلم خود می دانستند.

يك روز كه براي مصرف پنير مراجعه مي كنند مشاهده مي كنند كه پنير غيب شده و از آن خبري نيست.

موش ها همانگونه كه با وارسي هاي هميشگي پنير، انتظار تمام شدن آنرا داشتند سريعا آنجا را ترك مي كنند و در هزارتو جستجو مي كنند و يك پنير بهتر پيدا مي كنند در حاليكه آن آدم کوچولوها كه از فقدان پنير غافلگير شده بودند عصبي و نگران شدند و بدنبال علت غيب شدن آن پنير بودند و دچار ياس ونا اميدي گرديدند.

روزها گذشت و آدم کوچولوها هر روز به همان مکان قبلی مراجعه می کردند و هر روز انتظار بازگشت پنیرشان را داشتند. یک روز "ها" متوجه شد كه با نشستن و فكر كردن چيزي بدست نمي آورند و بايد بدنبال پنير ديگري بگردند. "هم" از ترس گم شدن در هزارتو با او همراه نشد و در همانجا به انتظار بازگشت پنیر قبلی ماند.

بدين ترتيب "ها" با جستجو در هزارتو پنير جديد و بهتري را پيدا كرد ولي اينبار انتظار گم شدن و تمام شدن آن پنير را داشت. لذا ضمن استفاده از آن پنير جديد، موقعيت هاي جديد را هم جستجو کرده و حتي در اين جستجو ها به پنيرهاي بهتري هم دست پیدا می کرد.

ویرایش توسط mary.f : 06-06-2012 در ساعت 08:48 AM
پاسخ با نقل قول
3 کاربر زیر از mary.f سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید