شعر تازه ای از عبدالرضا رادفر
شعر تازه ای از عبدالرضا رادفر
این چه عیدی است که از قهوه مرا تلخ تر است
تلخ، حتی ز سکوت فقرا تلختر است
سخن از تلخی هر چیز که گویند تو را
قصه ماهی تنُگ دل ما تلختر است
این چه دردی است که پیچیده به بالای بهار
شرح این درد ز چشمان شما تلختر است
همچو آشفتگی بید و پریشانی باد
کامم از تلخی رنج اسرا تلختر است
مرگ آتش به شب سرد چه تلخ است ولی
شعله ی سرکش حرص زعما تلختر است
صحبت از تلخی یک لحظه ی اندوه که نیست
نه، همیشه غم مردم ، به خدا تلختر است
باز می گویم از این رخوت و این فاصله ها
این چه عیدی است که از قهوه مرا تلختر است
منبع : وب سایت بلوط
__________________
چای داغی که دلم بود به دستت دادم...آنقدر سرد شدم ...از دهنت افتادم
ویرایش توسط مهبا : 03-27-2012 در ساعت 01:01 AM
|