موضوع: شعر
نمایش پست تنها
  #52  
قدیمی 02-23-2012
amir ahmadi آواتار ها
amir ahmadi amir ahmadi آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: بندرعباس
نوشته ها: 2,910
سپاسها: : 267

508 سپاس در 332 نوشته ایشان در یکماه اخیر
amir ahmadi به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

از شب صداهای غریبی می آید
صدای ریزش پودرهای سمی یک نجات بزرگ
در لیوانی پر از آب های خیالی
آقای موش که قهرمان تاریخ است
و خودش فارسی حرف نمی زند
اما می تواند به زبانی چشمک زند که ایرانی ها می فهمند،
فتوا کرده ست:
"بنوشید بنوشید
همه جنگ بنوشید..."
من اما ترجیح می دهم
گریه کنم
و بگویم نوشدارو پس از مرگ سهراب؟
کور خواندی جناب!
تو در کاخ سفید و من روی جهان سومی ام سیاه...
همه ی لباس ها برایم تنگ شده اند
نمی دانم خودم را کجا بگذارم
شاید سر راه
بچه های عراقی هم همین را می گویند
یتیم خانه فکر خوبیست (گرچه از حقوق بشر چیزی نمی داند)
ر د نان می خوریم
ِ قرصهای گ
برای خودکشی
و ا وردز می کنیم
ُ ِ حتما خدا ما را به بیمارستان بهشت راه خواهد داد
تا در وصیت نامه مان ثابت کنیم
تروریست های بی گناهی بوده ایم
و هیچ وقت نمی خواستیم
پایمان را در کفش بزرگتر ها جای دهیم
وِ حرف های بالاتر از دکترا زنیم:
صلح و صلح و صلح.
من مرده ام
و اما
تو ای قهرمان بزرگ، آقای موش
زنده ای، زنده ای، زنده!
و از شب هنوز هم صداهای غریبی می آید
فکر می کنم که کم کم خواب های مادری ام
به تیک تا ِ ک ساعت های اتم این دموکراسی
نزدیکتر خواهند شد
و آخر شاهنامه همیشه تکراری ست:
تن ها یک رستم
برای کشتن همه ی سهراب ها
کافی ست.
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید