المومنون 17-30
ما بر بالاى سر شما هفت راه ( طبقات هفتگانه آسمان) قرار داديم; و ما (هرگز) از خلق (خود) غافل نبودهايم!
و از آسمان، آبى به اندازه معين نازل كرديم; و آن را در زمين (در جايگاه مخصوصى) ساكن نموديم; و ما بر از بين بردن آن كاملا قادريم!
سپس بوسيله آن باغهايى از درختان نخل و انگور براى شما ايجاد كرديم; باغهايى كه در آن ميوههاى بسيار است; و از آن ميخوريد!
و (نيز) درختى را كه از طور سينا مىرويد ( درخت زيتون)، و از آن روغن و «نان خورش» براى خورندگان فراهم مىگردد (آفريديم)!
و براى شما در چهارپايان عبرتى است; از آنچه در درون آنهاست ( از شير) شما را سيراب مىكنيم; و براى شما در آنها منافع بسيارى است; و از گوشت آنها مىخوريد;
و بر آنها و بر كشتيها سوار مىشويد!
و ما نوح را بسوى قومش فرستاديم; او به آنها گفت: «اى قوم من! خداوند يكتا را بپرستيد، كه جز او معبودى براى شما نيست! آيا (از پرستش بتها) پرهيز نمىكنيد؟!
جمعيت اشرافى (و مغرور) از قوم نوح كه كافر بودند گفتند: «اين مرد جز بشرى همچون شما نيست، كه مىخواهد بر شما برترى جويد! اگر خدا مىخواست (پيامبرى بفرستد) فرشتگانى نازل مىكرد; ما چنين چيزى را هرگز در نياكان خود نشنيدهايم!
او فقط مردى است كه به نوعى جنون مبتلاست! پس مدتى درباره او صبر كنيد (تا مرگش فرا رسد، يا از اين بيمارى رهايى يابد!)»
(نوح) گفت: «پروردگارا! مرا در برابر تكذيبهاى آنان يارى كن!»
ما به نوح وحى كرديم كه: «كشتى را در حضور ما، و مطابق وحى ما بساز. و هنگامى كه فرمان ما (براى غرق آنان) فرا رسد، و آب از تنور بجوشد (كه نشانه فرا رسيدن طوفان است)، از هر يك از انواع حيوانات يك جفت در كشتى سوار كن; و همچنين خانوادهات را، مگر آنانى كه قبلا وعده هلاكشان داده شده ( همسر و فرزند كافرت); و ديگر درباره ستمگران با من سخن مگو، كه آنان همگى هلاك خواهند شد.
و هنگامى كه تو و همه كسانى كه با تو هستند بر كشتى سوار شديد، بگو: «ستايش براى خدايى است كه ما را از قوم ستمگر نجات بخشيد!»
و بگو: «پروردگارا! ما را در منزلگاهى پربركت فرود آر، و تو بهترين فرودآورندگانى!»
(آرى،) در اين ماجرا (براى صاحبان عقل و انديشه) آيات و نشانههايى است; و ما مسلما همگان را آزمايش مىكنيم!
__________________
ای بنده تو سخت بی وفایی ، از لطف به سوی ما نیایی
هرگه که ترا دهیم دردی ، نالان شوی و به سویم ایی
هر دم که ترا دهم شفایی ، یاغی شوی و دگر نیایی . . . ای بنده تو سخت بیوفایی ...
|