نمایش پست تنها
  #26  
قدیمی 10-24-2011
Saba_Baran90 آواتار ها
Saba_Baran90 Saba_Baran90 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jun 2011
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 902
سپاسها: : 10,211

6,252 سپاس در 1,423 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقل قول:
نوشته اصلی توسط bigbang نمایش پست ها
شینطت خاص یادم نمیاد ! مثلاً تو راهنمایی همش خودمو مییزدم به مریضی از مدرسه در میرفتم مینشستم خونه آنریل تورنمنت نسخه بوق بازی میکردم ! گاهی اوقات مدرسه سیگارت میفروختم . یادمه یه بار حرفه و فن داشتیم جاصابونی لحیم میکردیم من اون موقع فکر نمیکردم لحیم اینقدر اثرش بد باشه همینجوری واسه کرم زدم پشت شلوار یکی سوخت ! یک جوگی بازی در آورد که بیا و ببین ، هر چند که من آخر هم خسارت ندادم !
هوووووم بزار فکر کنم الان که میبینم همچین بچه خوبی هم نبودمها .
یه بار یادم میاد چون هیچکی باهام رفیق نمیشد میرفتیم اردو خیلی به خودم میرسیدم یه بار یادمه نوشابه 1/5 گرفته بودم خودم تنهاییی با شامی و نون داشتم میخوردم
بعد دیدم یکی از معلم ها اتفاقی داشت میومد طرف من ! خیلی اتفاقیها! من هم در رفتم یه جا دیگه نشستم بعد دیدم 5 تا از همکلاسیهام دارن منو نگاه میکنن دهنشون مثل کلاغ بازه دیگه نون و بیخیال شدم شامی رو خالی خالی خوردم خیلی زیاد بود ! بعد هم نوشابه خوردم الان که یادم میاد خیلی خجالت میکشم
یا علی!
تازه مثلا ساکت بودی!
خو یهو او لحیمو می کردی تو قلبش خیالد راحت بشه!
ولی آفرین خیلی باحال بودی!
چرا هیچ کس درباره شیطنت های دوران دانشگاه حرف نمیزنه؟ خوبه بیشتری دانشجوییم!
یعنی انقد ساکتین؟نه کره!
__________________
I know that in the morning now
I see ascending light upon a hill
Although I am broken, my heart is untamed, still

ویرایش توسط Saba_Baran90 : 10-24-2011 در ساعت 08:00 PM
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از Saba_Baran90 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید