نمایش پست تنها
  #18  
قدیمی 10-07-2011
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


كلاه فروش

یكی بود و یكی نبود ، مردی از راه فروش كلاه زندگی می كرد . روزی شنید كه در یكی از شهر ها ، كلاه طرفداران زیادی دارد . برای همین با تمام سرمایه اش كلاه خرید و به طرف آن شهر راه افتاد .
روز های زیادی گذشت تا به نزدیكی آن شهر رسید . جنگل با صفائی نزدیكی آن شهر بود و مرد خسته تصمیم گرفت كه آنجا استراحت كند كلاه فروش در خواب بود كه باصدایی بیدار شد با تعجب به اطرافش نگاه كرد و چشمش به كیسه كلاه ها افتاد كه درش باز شده بود و از كلاه ها خبری نبود مرد نگران شد دور و بر خود را نگاه كرد تا شاید كسی را ببینند ولی كسی را ندید . ناگهان صدائی از بالای سر خود شنید و سرش را بلند كرد و از تعجب دهانش باز ماند . چون كلاه های او بر سر میمون ها بودند . مرد با ناراحتی سنگی به طرف میمون ها پرت كرد و آنها هم با جیغ و هیاهو به شاخ ها های دیگر پریدند .
مرد كه از این اتفاق خسارت زیادی دیده بود نمی دانست چكار كند ، زیرا بالا رفتن از درخت هم فایده نداشت چون میمون ها فرار می كردند . ناراحت بود و به بخت بد خود نفرین فرستاد . پیرمردی از آنجا عبور می كرد ، مرد كلاه فروش را غمگین دید از او پرسید : گویا تو در اینجا غریبه ای ! برای چه این قدر غمگین هستی . پیرمرد وقتی ماجرا را شنید به او گفت : چاره این كار آسان است آیا تو كلاه دیگری داری ؟‌
مرد كلاه فروش ، كلاه خود را از سرش در آورد و به پیرمرد داد . پیرمرد كلاه را بر سرش گذاشت و مثل میمون ها چندبار جیغ كشید و بعد كلاه را از سر برداشت و در هوا چرخاند و بعد آن را بر زمین انداخت .
مرد كلاه فروش خیلی تعجب كرد ولی مدتی گذشت و میمون ها نیز كار پیرمرد را تقلید كردند و كلاه را از سرشان به طرف زمین پرتاب كردند . كلاه فروش با خوشحالی كلاه ها را جمع كرد و از تدبیر و چاره اندیشی مناسب آن پیرمرد تشكر كرد . هدیه ای برای تشكر به پیرمرد داد و به راه خود ادامه داد .

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید