نمایش پست تنها
  #25  
قدیمی 08-02-2011
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

رومان دلنشین آرام (25)

فريد به اتاق آرام پا نهاد . او در خواب عميقي فر رفته بود . دستان آرام را گرفت . هنوز تب داشت . با صدايي محزون گفت : آرام من هستم فريد.

آرام با خستگي چشمانش را گشود و با بي حالي گفت : تو هستي !

- متاسفم . آرام با لبخندتلخي گفت : چه خواب خوبي بود !

- چه خوابي ديدي ؟

- خواب مارال ! داشتم در جنگل گردش مي كردم .

- خواب زيبايي ديدي! آرام چه اتفاقي افتاده ؟

- آرام با بي حالي سرش را تكان داد و گفت : نمي دانم .!

- فريد احساس كرد آرام تمايلي براي حرف زدن ندارد . روي او را كشيد و گفت : كمي استراحت كن ! من بيرون هستم . مطمئن باش تنهايت نمي گذارم .

- فريد نزد مادر رفت و گفت : مادر بهنر است به دكتر سخاوت خبر بدهيد، شايد چيزي سر در بياورد.

- فكر بدي نيست حتما تلفن مي كنم .

فريد كلافه و عصبي به اتاق خود رفت . عادت به ديدن آرام پر شور و پر تحرك و صحبت هاي شيرين او داشت. در گوشه و كنار خانه جايش را خالي مي ديد.

مادر در زد و وارد اتاق شد. با كنجكاوي به زواياي اتاق نگريست . آنگاه گفت : اين جا اتاق توست ؟

- چه طور ؟

- مي بينم كه اتاق مجردي داري ! چه طور دو تا جوان اين طور زندگي مي كنند . ؟

- من اين طور راحت ترم .

- كم كم دارم مشكوك مي شوم . سپس لبهي تخت نشست و گفت ؟ فريد اينجا چه خبر است؟ تو با آرام اختلاف داري ؟ مشكلي برايتان پيش آمده ؟

- نه ! مادر ما با هم خوب هستيم .

- نمي دانم چرا دلم يك چيز ديگري واهي مي دهد. آن از ديشب ، اين هم از اتاق تو ! و آهي كشيد و ادامه داد : آرام ضعف اعصاب دارد . البته تشخيص دكتر بود . ديشب تا صبح هذيان گفت . اگر اتفاقي برايش بيفتد ، جواب پدر و مادرش را چه طور بدهم ؟ فريد ! كاري نكن بد بخت بشوي ! زندگي خودت را خراب مكن .فريد بر خاست و گفت : شما اگر دخالت نكنيد ، ما خوب هستيم. هيچ مشكلي نداريم .

- من كي دخالت كردم ! تا مي آيم حرف بزنم ، اين حرف ها را بارم مي كني . اما گفته باشم واي به حالت اگر دروغ گفته باشي حالا خود داني . ( و از اتاق خارج شد.)

روز سوم حال آرام رو به بهبودي رفت . رسيدگي و مراقبت هاي خانم فرخي و سايه باعث شد تا سريع تر بر بيماري اش فائق آيد و قواي از دست رفته اش را باز يابد . دكتر سخاوت به عيادتش آمد .اما تشخيصي نداد ، متفكرانه به نظر مي رسيد. عمه پ.ران و لادن چند بار به ديدنش آمدند. آرام از آنها خواسته بود تا به پدر و مادرش حرفي نزنند . فريد لحظه اي از خانه بيرون نمي رفت . مگر براي خريد. روز چهارم به حمام رفت سر حال تر به نظر مي رسيد. خانم فرخي آرام را به خانه ي خود برد تا چند روزي استراحت كند. آرام از اين كه فريد ناگريز شود در كنار او بماند چندان تمايلي به رفتن نداشت . اما فريد نيز اسرار به رفتن و ماندن در آنجا داشت .

فريد همان شب به ديدار نسيم شتافت . نسيم با ترش رويي در را به روي او گشود. وگفت : باز كجا بودي ؟ دفتر كه نبودي . اين جا كه سر نمي زني . چه جوري بايد پيدايت كنم ؟ بايد مي آمدم در خانه تان !

فريد با بي حوصلگي گفت : آرام مريض بود نمي توانستم تنهايش بگذارم .

يك زن مريض به درد نخور! چرا تكليفش را روشن نمي كني؟

او نه مريض است ، نه به درد نخور.

- اوه اوه چه جالب ! مگر خودت نگفتي مريض است ؟

- آمدم بهت بگويم نگران نباشي ، مادر در خانه ي ما بود نمي توانستم بيرون بيايم . شك مي كرد .

- بلاخره چي ؟

- الآن هم خانه ي مادرم هستيم . خيلي خوش مي گذرد بهتر بود اينجا نمي آمدي كه يك وقت مادر جانت شك نكند.

- نسيم سربه سرم نگذار يكخورده انصاف داشته باش.

- انصاف ! چهار روز است از تو بي خبرم ، جرات اين كه از كسي بپرسم را نداشتم . تو چرا انصاف نداري ؟ من آنقدر بي ارزش شدم كه تو زحمت تلفن كردن را به خودت ندادي .

فريد مي ديد نسيم راست مي گويد اما آنقدر نگران حال آرام بود كه هيچ توجهي به زمان گذشت آن نداشت. اكنون بر حسب وظيفه به نسيم سر زده بود. . در غير اين صورت باز دلش نمي خواست به آنجا برود .

سينا چه طور است ؟ حالش خوب است ؟

اين جواب حرف من نشد .

- جواب تو واضح بود . گرفتار بودم . فريد تو چند ماه از من مهلت خواستي ، بايد بداني مهلتي كه دادم رو به اتمام است بهتر است اين مطلب را گوشزد كنم

- فريد با خستگي گفت : كاري نداري ؟

- از اول كاري با تو نداشتم امشب مهمان دارم .

- كي هست ؟

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید