تنها
کسی مانند من تنها نماند
به راه زندگانی وانماند
خدا را در قفای کاروان ها
غریبی در بیابان جا نماند
*********************************
خاکستر
شبی پر کن از بوسه ها ساغرم
به نرمی بیا همچون جان در برم
تنم را بسوزان در آغوش خویشتن
فردا نیابند خاکسترم
*********************************
درد
درون سینه آهی سرد دارم
رخی پژمرده رنگی زرد دارم
ندانم عاشقم مستم چه هستم ؟
همی دانم دلی پر درد دارم
*********************************
دوست
همه ذرات جان پیوسته با دوست
همه اندیشه ام اندیشه اوست
نمی بینم به غیر از دوست اینجا
خدابا این منم یا اوست اینجا ؟
*********************************
فریدون مشیری
*********************************