اینقدراقاجون دلم گرفته که هیچی شادم نمیکنه چرانمیای تامنوبغل کنی میخوام ببوسمت اقاجون اگه موهام دیگه کوتاه نکنم تومیای قول میدم دیگه لباس مشکی نپوشم امامن.........اقاجون دیروزمهرادسراغتومیگرفت میگفت چرامن بابابزرگ ندارم؟چی بگم که اسمت که میادغرق اشک میشم .بهت احتیاج دارم ....من دوست دارم ....اما...