نفصه شبی (4:21 صب)حس کتاب خوندنم گل کرده !
دارم جبران میخونم (زیبای خفته / جبران خلیل جبران/ مسیحابرزگر)
این یه تیکه از صفه 104 و 105 رو همیشه دوس داشتمو دارم........
مخصوصا که هم جبران فوق العادس هم مسیحا برزگر...........
When you meet your friend
on the roadside or in the market place,
let the spirit in you
move your lips and direct your tongue.
Let the voice within your voice speak to the ear of his ear
هنگامی که در راه و یا در کوچه و بازار دوستتان را میبینید
بگذارید روح تان
لب هایتان را به ترنُم درآورد
و زبانتان را رهبری کند
بگذارید صدایی که در صدای شماست ،
با گوشی که در گوش اوست
سخن بگوید...
غزل