نمایش پست تنها
  #24  
قدیمی 01-28-2011
فرانک آواتار ها
فرانک فرانک آنلاین نیست.
مدیر تالار مطالب آزاد

 
تاریخ عضویت: Jan 2010
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 3,544
سپاسها: : 1,306

3,419 سپاس در 776 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

افسانه فرزندان شاهنشاه هرمزد

قسمت سوم



اردشير در آن زمان در پايتخت نبود. رسم آن دوران بر اين منوال بود که 7اصفهان را معمولاً به وليعهد می سپردند. به همين خاطر آن ايالت را گاهی اوقات با نام واسپوهرگان می ناميدند. هرمزد پيکی ويژه را که از محارم او بود، به نزد فرزند فرستاد و او را به پايتخت فرا خواند. هرمزد به پيک فرمان داد تا به اردشير بگويد، در آمدن شتاب فراوان کند و اين موضوع را از ديگران مخفی بدارد.
چند روز بعد به دستور شاهنشاه هرمزد تمامی بزرگان، موبدان، شاهزادگان و سران لشکری و کشوری با عجله به تالار بزرگ قصر احضار شدند. هيچ کس علت تشکيل اين گردهمايی بزرگ را نمی دانست. آزادشاد که مقام 8موبدان موبد را بر عهده داشت، ( هرمزد که مدت فراوانی بر تخت سلطنت تکيه زده بود، در طول مدت سلطنت خود سعی در کم کردن قدرت روحانيون و بسط دادن به قدرت مطلق شاهنشاه داشت. بنابراين اختيارت مقامات روحانی را تا حدودی کاهش داده بود. روحانيون از اين رفتار هرمزد ناراحت و منتظر موقعيتی برای تلافی بودند. ) به همراهی تعدادی از بزرگان که کلاه بلند استوانه ای شکل بر سر داشتند، به نزد قباد که 9تاجی کوچک بر سر داشت، رفت و از او علت جلسه را پرسيد. قباد اظهار بی اطلاعی نمود. همهمه همه جا را فرا گرفته بود. دربان مخصوص ورود شاهنشاه هرمزد را اعلام کرد. همه ی سر ها به طرف محل ورود شاهنشاه برگشت. عده ای از بزرگان که در مسير بودند، کنار رفتند. هرمزد تاج کنگره دار بسيار مجللی بر سر نهاده و گيسوان مجعد سفيد رنگش از بالای سر و ميان تاج زرين پيدا بود. گوی مدور منسوجی بالای تاج به حالت افراشته قرار داشت. در دو سمت گوی مدور دو بال که مظهر خدای 10جنگ يا پيروزی است تعبيه شده بود. دنباله ی گيسوان بلند و منظم هرمزد حلقه وار بر دوشش ريخته بودند. ريشی دراز و مربع شکل داشت. نوارهايی چين خورده از تاجش آويزان بودند. او در حالی که پزشک مخصوص زير بغلش را گرفته بود، وارد گرديد. همه ی بزرگان با ديدن او حالت احترام به خود گرفتند، بدين شکل که دست را برافراشته، انگشت سبابه را به سمت پيش دراز نمودند. هرمزد با کمک پزشک مخصوص سلانه سلانه به طرف تخت بزرگ پادشاهی که در مکان مرتفعی قرار داشت، رفت و روی آن نشست. خواجه سرايی که کلاه نمدی با علامت مخصوص بر سر داشت، همه جا پشت سر شاه حرکت می کرد و مگس پرانی را بالای سر او نگاه می داشت. پس از نشستن بر تخت، هرمزد با صدای لرزانی که سعی می کرد تا می تواند آن را بلند کند، رو به حضار کرد و گفت:
_ تصميم گرفته ام... به نفع وليعهد از مقامم کناره گيری نمايم. اکنون شما را به اينجا فرا خوانده ام... تا نظاره گر مراسم تاجگذاری باشيد.
بزرگان به هم نگاه کردند. هيچ کس انتظار چنين برنامه ای را نداشت. قباد که از ديگران ارشد تر بود، جلو رفت و بعد از تعظيم به هرمزد گفت:
_ درود بر شاه شاهان، قرین ستارگان و برادر مهر و ماه. سرور عالیقدر... درست است که شما بيماريد، اماهنوز در قيد حياط هستيد. کاملاً واضح است که اين تصميم با عجله گرفته شده. آيا بهتر نيست در مورد اين موضوع بيشتر تعمق شود و نظر بزرگان در آن لحاظ گردد تا نکند در اثر غفلت مملکت را زیانی وارد آید و خللی به ما رسد؟!
هرمزد خیلی جدی به قباد پاسخ داد:
_ من ساعات بيشماری اين موضوع را مورد بررسی عميق قرار داده ام. من آگاهم که عده ای از شما با جانشينی اردشير مخالفيد. اگر بعد از مرگ من بر سر جانشينی نزاعی داخلی در بگيرد، دشمنان قدرتمندی که در شرق و غرب اين مملکت به انتظار نشسته اند از موقعيت استفاده می کنند و مملکت آبا و اجدادی ما را مورد تهاجم قرار می دهند. بنابراين تصميم گرفتم قبل از مرگ به نفع شاهزاده اردشير کناره گيری کنم تا او بتواند در اين مدت پايه های حکومتش را کاملاً مستحکم نماید. تو هم بايد از نظر من پيروی کنی. بنابراين کنار بايست.
با تشر شاه قباد به کنار رفت. شاپور که چنين ديد و تا حد زيادی هم شوکه شده بود، نتوانست عکس العملی نشان دهد. هرمزد روی خود را به طرف در سالن کرد و گفت:
_ داخل شو.
اردشير داخل سالن شد. بزرگان که فکر می کردند او در 11اصفهان است از ديدنش تعجب کردند. هرمزد به اردشير گفت:
_ پیش تر بیا.
اردشير به سمت تخت رفت. در جلوی ديدگان حيران بزرگان هرمزد از تخت برخواست و اردشير به جای او نشست. هرمزد با دستان لرزان تاج از سر خود برداشت و بر سر اردشير نهاد. سپس حلقه ی سلطنتی را از انگشت خود در آورد و به انگشت اردشير کرد و عصای پادشاهی را به دست او داد.
مراسم به پايان رسيد. بزرگان در حال ترک محل بودند. در همين حين آزادشاد آرام به قباد نزديک شد و از او پرسيد: _ اينجا چه خبر است؟ مراسم تاجگذاری آن هم بدون بسياری از رسومات مرسوم. از اولين شاهنشاه تاکنون تماميه شاهان در معبد 12آناهيتا که جد اردشير اول، ساسان موبد آن بود، تاجگذاری کرده اند. پس تو اينجا چه کاره ای که چیزی از اين موضوع نمی دانستی؟!
قباد با ناراحتی به پيروز که او هم مثل خودش تاج کوچکی بر سر داشت، نگاهی انداخت و گفت:
_ من دست های سودجوئی را پشت سر اين ماجرا می بينم که بايد قطع شوند.

ادامه دارد...

نوشته: علی پاینده جهرمی

7- نام ديگر قديمی اصفهان، سپاهان است.
8- در عصر ساسانيان روحانيون که بالاترين طبقه ی اجتماعی را تشکيل می دادند، دارای قدرت و نفوذ فراوانی بودند. اردشير بابکان مؤسس اين سلسله، خود از نثل ساسان رئيس معبد آناهيتای شهر استخر پارس بود. بنابراين مقامات روحانی دارای نفوذ و قدرت فراوانی در ارکان دولت بودند. روحانيون و نجبای ملوک الطوايف قرين و همدوش يکديگر بودند و معمولاً در ادوار ضعف و انحطاط دولت برای مخالفت با پادشاه همدست میشدند. رئيس همه ی موبدان که منزلت پاپ زردشتيان داشت، موبدان موبد بود. ظاهراً شخص موبدان موبد توسط پادشاه انتخاب می شده است. اسباب قدرت روحانيون فقط اين نبود که از جانب دولت حق قضاوت داشتند و ثبت ولادت و عروسی و تطهير و قربانی و غيره با آنان بود، بلکه علت عمده ی اقتدار آنان داشتن املاک و زمين های زراعتی و ثروت هنگفت بود.
9- اعضای هفت خاندان ممتاز ايران حق داشتند تاج بر سر نهند و از حيث نسب همرتبه ی شاهان بودند، فقط تاج آنان از تاج شاهنشاهان ساسانی کوچکتر بود اما ديگر بزرگان اغلب کلاه بلند استوانه ای شکل بر سر می نهادند.
10- بال های پرنده موسوم به وارِغنَه، مظهر خدای پيروزی ورثرغن، می باشد. اين مرغ به عقيده ی بعضی باز يا شاهين است.
11- سپاهان
12- معبد آناهيتا يا ناهيد واقع در استخر پارس بود که اردشير بابکان در آنجا تاجگذاری کرد. البته بعضی از شاهان ساسانی در جاهای ديگری تاجگذاری کرده اند.
__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان آرام
خوشه ی ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید