نمایش پست تنها
  #55  
قدیمی 01-19-2011
yad آواتار ها
yad yad آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Oct 2010
محل سکونت: خراب آباد
نوشته ها: 1,032
سپاسها: : 577

868 سپاس در 544 نوشته ایشان در یکماه اخیر
yad به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

بارون تو حیاط آواز می‌خونه،
که بیا بیرون «بوم» ویرونه!
تاکی خاموشی؟ تاکی تنهایی؟
می‌ترسم آخر بشی دیوونه!

بارون تو حیاط فریاد می‌زنه،
توپلکم، اشکم، گوری می‌کنه!
پنچه‌ی غصه، میون سینه‌م،
مث عنکبوت تاری می‌تنه.

بیرون انگاری بارون می‌باره،
کودکی‌هامو یادم می‌آره!
بارون اشکام از ابر گریه،
باز روی کویر گونه‌م می‌باره!

بارون می‌دونی زحمت نمی‌شه،
ناممو بنویس بر روی شیشه!
آخه نام من مثل یه کویر،
تشنه‌ی بارون بوده همیشه!

پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از yad به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید