12-21-2010
|
|
ناظر و مدیر ادبیات
|
|
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432
2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
شکوفه عزيز اينم فال شما
يلدات شاد
روزه يک سو شد و عيد آمد و دلها برخاست
می ز خمخانه به جوش آمد و می بايد خواست
نوبه زهدفروشان گران جان بگذشت
وقت رندی و طرب کردن رندان پيداست
چه ملامت بود آن را که چنين باده خورد
اين چه عيب است بدين بیخردی وين چه خطاست
باده نوشی که در او روی و ريايی نبود
بهتر از زهدفروشی که در او روی و رياست
ما نه رندان رياييم و حريفان نفاق
آن که او عالم سر است بدين حال گواست
فرض ايزد بگذاريم و به کس بد نکنيم
وان چه گويند روا نيست نگوييم رواست
چه شود گر من و تو چند قدح باده خوريم
باده از خون رزان است نه از خون شماست
اين چه عيب است کز آن عيب خلل خواهد بود
ور بود نيز چه شد مردم بیعيب کجاست
هر کي فالشو دوست نداره بگه تا آدرس خونه حافظو بهش بدم
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|