هملت - HAMLET
سال تولید : ۱۹۹۶
کشور تولیدکننده : انگلستان و امریکا
محصول : دیوید بارون
کارگردان : کنت برانا
فیلمنامهنویس : کنت برانا، بر مبنای نمایشنامهای نوشتهٔ ویلیام شکسپیر
فیلمبردار : الکس تامسن
آهنگساز(موسیقی متن) : پاتریک دویل
هنرپیشگان : برانا، جولی کریستی، بیلی کریستال، ژرار دوپاردیو، چارلتن هستن، درک جیکوبی و کیت وینسلت
نوع فیلم : رنگی، ۲۴۲ دقیقه
̎هملت̎ (برانا)، پسر پادشاه دانمارک را به زادگاهش فرا میخوانند تا در مجلس ترحیم پدر و مراسم ازدواج مادرش (کریستی) با عمویش (جیکوبی)، شرکت کند. ̎هملت̎ که پی برده عموی منفورش پدرش را به قتل رسانده، خود را به دیوانگی میزند و در این بین دختر معصومی (وینسلت) را شیفتهٔ خود ساخته و سپس با پشت کردن به او، به سوی دیوانگی و خودکشی سوقش میدهد، علیه عمویش توطئه میپیند، نمایشی را کارگردانی میکند، علیه دو تن از دوستانش توطئهچینی میکند و سرانجام ـ به قیمت جان تمامی دستاندرکاران ماجرا، از جمله خود و مادرش ـ از عمویش انتقام میگیرد...
● بازسازی ۲۴۲ دقیقهای تراژدی همیشه جاویدان تردید، توسط یکی از پر مدعاترین شکسپیرینهای دههٔ اخیر، بیحس و حالتر و عصا قورتدادهتر از آن است که دل کسی را بهدست بیاورد، بهخصوص اگر نسخهٔ جادوئی گریگوری کوزینتسف (۱۹۶۳) را دیده باشد یا حتی روایت استاد و سلف برانا، لارنس اولیویر (۱۹۴۸)، از این نمایشنامه به یادش مانده باشد. الگوی اقتباسی برانا مثل گذشته متکی بر تصاویر پر زرق و برق، طراحی صحنهٔ باشکوه تیم هاروی و رنگآمیزی اغراق شده، فهرستی بلند بالا از بازیگران مشهور در نقشهای کوتاه و حضور خودش در مرکز همه چیز است؛ مهمترین ایراد فیلمهای شکسپیری او همین مورد آخر است. فیلمبرداری هفتاد میلیمتری تامسن دیدنی است و شکوه خاصی به صحنههای نمایشنامه بخشیده و حضور بازیگران سیاهپوست به صحنههای بامزهای منجر شده؛ کاملترین نسخهٔ سینمائی نمایشنامه که حتی قتل پدر ̎هملت̎ را هم در رجعت به گذشته نشان میدهد میگویند برانا برخلاف اسلافش، جسارت کرده و صحنهها و جملههائی به متن شکسپیر اضافه کرده است؛ کاش این اعتماد به نفس را برای بهتر شدن و جذابتر شدن فیلمهایش به خرج میداد!
__________________
درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است
----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی
|