مرا در سینت لوئیس ملاقات کن - Meet Me In St. Louis
مرا در سینت لوئیس ملاقات کن - Meet Me In St. Louis
سال تولید : ۱۹۴۴
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : مترو ـ گلدوین ـ مایر.
کارگردان : وینسنت مینهلی
فیلمنامهنویس : اروین برچر و فرد ف. فینکلهوف، برمبنای رمانی نوشته سالی بنسن.
فیلمبردار : جرج فولسی
هنرپیشگان : جودی گارلند، مارگارت اوبراین، مری آستور، لوسیل برهمر، تام دریک، مارجوری مین، هاری داونپورت، لیون ایمز، جون کارول و هنک دانیلز.
نوع فیلم : رنگی، ۱۱۳ دقیقه.
سینت لوئیس، سال ۱۹۰۳. "آلونزو اسمیت" (ایمز) با همسرش "آن" (آستور)، دخترانش "استر" (گارلند)، "رز" (برهمر)، "آگنس" (کارول)، "توتی" (اوبراین) و پسرش "لان جونیر" (دانیلز)، پدر بزرگ خانواده (داونپورت) و "کیتی" (مین) پیشخدمت زندگی مرفهی دارند. "استر" دلباخته پسر همسایه میشود. وقتی "آلونزو" ترفیع میگیرد و مأمور میشود تا به نیویورک برود، هیچ کس در خانواده از این تغییر مکان خوشنود نیست. "اسمیت" ابتدا بهرغم اکراه همه در تصمیم خویش مصر است اما سپس قبول میکند تا همراه خانواده در سینت لوئیس بماند.
٭ دیوید تامسن جائی نوشت که اگر قرار باشد فیلمی را بهعنوان نمونه بریا معرفی زندگی روی زمین به ساکنان کرات دیگر نشان دهیم، مرا در سینت لوئیس ملاقات کن خواهد بود. در واقع این شاهکار بلامنازع و تابناک و دوستداشتنی تجلیلی از زندگی شهرستان و ایدهآل است در "شهر کوچک" جاودانی ـ اینجا سینت لوئیس آغاز قرن با مردمان خونگرم و پر احساسش. مینهلی در اوج، موزیکال و ملودرام و کمدی و حتی هراس را به هم میآمیزد و چشمآنداز رنگارنگ و روحافزائی ـ به مدد فیلمبرداری فولسی و طراحی صحنه سدریک گیبونز ـ خلق میکند که در تاریخ سینما هماورد میطلبد. ترانههای فوقالعاده (که کارکرد روائی و شخصیتپردازانه مؤثری دارند) شامل "پسر همسایه"، "مرا در سینتلوئیس ملاقات کن"، "نغمه تراموا" و "کریسمس کوچولوی خوشی داشته باش" هستند. گارلند در منتهای زیبائی، عشق فیلمساز را منعکس میکند و تجسم شور و سرزندگی و معصومیت است. اوبراین نیز بینقص است و به تاریخ سینما میپیوندد.
__________________
درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است
----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی
|