فلسفه نگاه سبز
برگ یک گل چون ندارد، خار او
شد بهاران، دشمن اسرار او
و آنکه سرتا پا گل است و سوسن است
پس بهار، او را دو چشم روشن است
گل و بهار واژه*های هماهنگی هستند که سرسبزی طبیعت را درروند تغییراتش تداعی می*کنند. به عبارتی، بهار در اوج تحول طبیعت، زیباترین دوران شکوفایی آن را نمود می*بخشد. شکوفایی هرچه سبزی است و هرچه زیبایی است. شکوفه*ها و گل*های سرشار از تازگی و سرسبزی حیات و زندگی.
استاد کریم زمانی در تفسیر این دو بیت می*نویسد: خار که برگ زیبا و پرطراوت گل را ندارد، دربهار، اسرار و گوهر زشت او نمایان می*شود. از این رو بهار، دشمن اسرار اوست. زیرا خار، چیز خوبی برای جلوه*گری ندارد. ولی کسی که از سرتا پایش گل و سوسن است، بهار برایش، به مثابه دوچشم روشن است.
بنا*براین می*توان همچون خار بود و"سرسبزی*ها" که سمبلی است از آنچه می*تواند درخدمت فرد و جامعه باشد را اصلا ندید و به کار نبست و به رشد و شکوفایی جامعه و روند تغییرات مثبت آن کمک نکرد یا برعکس می*توان سرتا*پا گل و نگاه سبز بود و همه ابزارهای در دسترس را ابتدا دید وچشم*انداز بهار را حس کرد و سپس آنها را برای زمینه*سازی شکل*گیری آن به کارگرفت.
البته درست است ،همواره سد های مختلفی مانع این گونه نگاه *کردن و حرکت است و بسیار پیش می*آید که ما درچنبره برنامه سازی*ها و نگاه*های نادرستی که به ظاهر سبزند اما هیچ عمقی درجهت همگامی با سرسبزی واقعی طبیعت ندارند، گیرمی کنیم؛ که امکان هیچ حرکتی نیست.
و اما ای کاش این نوع سرسبزی*ها که صرفا درظاهر است...هرچه کمتر باشد که بدتر فضا را آلوده می*کند و آماده برای اینکه خارها، خار بمانند و هیچ حرکتی برای نزد**یکی به گل*ها انجام ندهند. چرا که احساس گل بودن می*کنند درحالی که واقعیت وجودی*شان از جنس دیگری است و این احساس، مانع پویایی و حرکت آنها می*شود.
بنابراین، آنها که فکر می*کنند "سبز" فکر می*کنند و عمل می*کنند ولی به واقع ابزارهای عینی لازم را دراختیار نمی*گیرند و بکارنمی*بندند، خود به عنوان مانع و سد مهمی برای پیشرفت و پویایی به شمار می*آیند.
اما برگردم به اینکه چرا این سوژه را انتخاب کردم. عناوین خبری چون "روابط عمومی سبز" با رویکرد سلامت و تعالی انسان و طبیعت، انتشار روزنامه "کلمه سبز" در حوزه سیاست و انتخابات، طرح اصلاح الگوی مصرف با فناوری تولید "ساختمان*های سبز" با رویکرد استفاده بهینه از مصالح قابل بازیافت ساختمانی و منابع ارزشمند طبیعی مثل انرژی آب، باد و خورشید درعرصه معماری و ساخت و ساز، خانه سبز، کاخ موزه سبز، اقتصاد سبز، شرکت سفیران سبز نوجوان، درباغ سبز زندگی، همه و همه نشان از جایگاه مفهوم "سبز بودن" به عنوان یک رویکرد مثبت عینی در عملکرد*ها برای خدمت به جامعه دارند.
اما چرا گاهی ودر مقاطعی به این واژه تا این اندازه توجه می*شود و درواقع سمبلی می*شود برای حیات، زیبایی، پویایی، حرکت، تازگی، نوگرایی و نوسازی و بکارگیری هرچه بهتر ابزارهای موجود برای زندگی و دنیای بهتر...
بررسی این قصه را به جامعه*شناسان و روانشناسان اجتماعی می*سپاریم که حتما دلایلی وجود دارد.
|