نمایش پست تنها
  #35  
قدیمی 08-26-2010
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض



حالا که خر تو خره ماهم پيرايدم(ژيان)


رخش بي قرار!


رفیق بي کلک مادر!




رود ميرود اما ريگذارش ميماند!


زندگي بدون عشق مثل ساندوچ بدون نوشابه هست!


زندگي بدون عشق مانند شلوار بدون کش هست!



ژيان عشقت مرا بيچاره بنمود
ز شهر و خانه ام آواره بنمود!

سر پاييني نوکرتم

سر بالايي شرمندتم

شب و روز رانندگي در جاده ها کار من است

از خطر باکي ندارم جون خدا يار من است!



عشق ميکروبي است که از راه چشم وارد ميشود و قلب را عاشق ميکند!


قربان وجودي که وجودم ز وجودش بوجود آمده است!


کوه از بالا نشيني رتبه اي پيدا نکرد

جاده از افتادگي از کوه بالا ميرود!

گاز دادن نشد مردي عشق آن است که بر گردي!


(گدايان بهر روزي طفل خود را کور ميخواهند

طبيبان جملگي خلق را رنجور ميخواهند!

تمام مرده شويان راضيند بر مردن مردم

بنازم مطربان را که خلق را مسرور ميخواهند!)

گلگيرم ولي گل نميگيرم!


نوکرتم ننه!



يه بار پريدي موتوري دو بارپريدي موتوري آخر مي افتي موتوري!
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید