نمایش پست تنها
  #32  
قدیمی 08-18-2010
مهدی آواتار ها
مهدی مهدی آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد - مدیر تالار موبایل و دوربین دیجیتال

 
تاریخ عضویت: Jul 2010
محل سکونت: هر کجا هستم باشم،آسمان مال من است!
نوشته ها: 7,439
سپاسها: : 4,552

4,939 سپاس در 1,683 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Arrow یاد ایام روزه داری در «طهران»‌

شبکه ایران: روزمره‌ها، گرفتاری‌ها و مشغله‌هایمان به قدری زیاد شده که حالا از همه سنت‌های رمضان، گاهی اوقات تنها به شنیدن اذان مرحوم موذن زاده بسنده می‌کنیم؛ تازه اگر ترافیک دم افطار برایمان حوصله و اعصابی باقی بگذارد که رادیو ماشین را دم افطار روشن کنیم.

تهران دیروز و رمضان
نقل است پایتخت امروز ایران رسم و رسوم خاص خودش را در پاسداشت «شهر صیام» داشته است. آن ‌روزها انگار که دوباره نوروز آمده باشد، زن‌ها به جارو پاروی خانه می‌پرداختند و مردها، غبار از حصار و حصیر مساجد برمی‌گرفتند. پارچه‌های نو از صندوقچه‌ها بیرون می‌آمد و آدم‌ها در عزیزداشت ماه خدا، جامه تازه به تن می‌کردند. تهران قدیم، غوغا می‌شد، وقتی نفس رمضان را می‌شنید.

مشهور است که در تهران قدیم، روشنایی معابر تنها تا دو ساعت پس از غروب آفتاب ادامه داشت و پس از آن، با نواختن گزمه‌های حکومتی بر طبل‌هایشان، شهر نیز در کام خاموشی فرومی‌رفت. به میمنت از راه رسیدن رمضان اما، نه تنها عبور و مرور بعد از غروب آفتاب قطع نمی‌شد و تا طلیعه صبح ادامه می‌یافت، که شهر نیز تا سپیده‌دم روشن می‌ماند و تاریکی را جواب می‌کرد.

اعلام وقت افطار با توپ
اعلام غروب و افطار نیز در تهران و شهرستان‌های کوچک و بزرگ تا چندین سال پیش جالب بود. در تهران تا ۵۰ سال پیش هر کدام از میدان‌های چهارگوشه شهر به دو توپ در ایام رمضان مجهز می‌شد و هر غروب و سحر با شلیک سه تیر مومنان را از پایان روزه و آغاز شب با خبر می‌کرد.

پیش‌تر از آن نیز از روش‌های گوناگونی برای تعیین زمان افطار استفاده می‌شد از جمله بانگ خروس، دیدن" ستاره ناهید" تشخیص ندادن رنگ کاهگل، نواختن نقاره و ... اما علاوه بر موارد فوق در بعضی از شهرها و روستاها از روش‌های دیگری هم برای آگاهی از وقت افطار استفاده می‌شد به عنوان مثال، در طالقان مردم می‌گویند: غروب آفتاب هنگامی‌که " چوچک"ها ( گنجشک‌ها) به پرواز در می‌آیند و از شاخه‌ای به شاخه دیگر می‌پرند و جیک جیک می‌کنند تقریباً یک ساعت به افطار مانده است.

لذت بیداری سحر
در تهران قدیم برای بیدار شدن در سحرهای ماه مبارک رمضان و تشخیص و دقت دقیق و انجام اعمال مخصوص سحر از وسایل و روش های گوناگون استفاده می‌کردند. این روش‌ها امروزه کاربردی ندارد و منسوخ شده است، ولی دانستن آن خالی از لطف نیست.

بانگ خروس: یکی از راه‌هایی که از قدیم الایام تهرانی‌ها برای بیداری سحر از آن استفاده می‌کردند صدای بانگ خروس بود. از این رو وجود خروس را در خانه خوش یمن می‌دانستند، به خصوص خروس سفید چهل تاج که نشانه خیر و برکت بود.

چراغ روشن: قبل از نصب کارخانه برق در تهران، بعضی از خدام مساجد یکی دوساعت به سحر چراغ‌هایی را روشن می‌کردند و در نقاط مرتفع شهر و گلدسته مساجد می‌گذاشتند تا مردم با دیدن نور چراغ به نزدیک شدن سحر پی ببرند.

-کوبیدن دیوار همسایه: در ماه رمضان همسایه‌ها با هم قرار می‌گذاشتند هر کسی سحر زودتر بیدار شد، همسایه‌های دیگر را هم بیدار کند. در صورتی که خانه‌ها دیوار به دیوار بود، با کوبیدن مشت‌های پیاپی به دیوار، در غیر این صورت به درخانه همسایه می‌رفتند و کوبه در را می‌کوبیدند تا از خانه صدای "کیه؟" بلند شود و مطمئن شوند اهل خانه بیدارند.


آیین‌هایی که به دست فراموشی سپرده شد
آداب و رسوم ماه مبارک رمضان یکی از مباحث مهم فرهنگ مردم است که به واسطه قدمت خود، از قداست ویژه‌ای برخوردار است. متأسفانه در زندگی شهری و ماشینی، بسیاری از این سنت‌های زیبا به بوته فراموشی سپرده شده‌اند و بسیاری دیگر نیز کم رنگ‌تر شده‌اند.

تا پایان سلطنت محمدعلی شاه، مجالس تعزیه معمولا در ایام ماه محرم و صفر در تهران اجرا می‌شد، ولی در دوران احمدشاه در ساختمان تکیه آقا در حصار بوعلی شیران (جنوب نیاوران) به دستور کامران میرزا نایب السلطنه، تعزیه خاص ماه رمضان بعدازظهرها تا قبل از افطار در مقابل احمدشاه و خانواده سلطنتی اجرا می‌شد.

کسبه تهران قدیم در ماه رمضان غیراز بقال، قصاب و خباز عموما تعطیل می‌شدند، زیرا اکثر مردم به دلیل شب زنده داری تا ظهر روز بعد خواب بودند.در کنار عبادات روزهای ماه رمضان، تفریحاتی نیز برای روزه داران معمول بود که از آن جمله معرکه گیری درویش‌ها و مارگیرها در فضای باز مساجد معروف تهران مثل مسجد سپهسالار، مسجدشاه و مسجد جامع بازار و سرقبر آقا دیدنی بود.

از سحری و افطار، تا پس‌افطاری و شب‌چره!
آیین‌های خورد و خوراک تهران قدیم نیز در ماه مبارک منحصر به فرد بود و حال‌ و هوایی خاص داشت. مردم بیشتر در مورد سحری، مایل به خوردن برنج بودند، چون در طول روز کمتر باعث تشنگی می‌شد. هم‌چنین در کنار سحر به جای دوغ و ماست، از هندوانه و خربزه استفاده می‌کردند تا رفع عطش کنند.

در مورد افطار هم پای برخی از غذاهای اصیل تهرانی در میان بود؛ خوراکی‌هایی مثل تل حلوا، شیربرنج یا پالوده سیب که بعد از اذان مغرب مورد استفاده مردم قرار می‌گرفت. چند ساعت پس از استفاده از این غذاهای سبک به عنوان افطاری، نوبت به پس‌افطاری می‌رسید که امروز «شام» خوانده می‌شود.

آبگوشت، چلوکباب و انواع خورش‌ها از مهم‌ترین پس‌افطاری‌های مورد مصرف تهرانیان قدیم محسوب می‌شدند. این اما، وعده واپسین غذایی مردم نبود، چه این‌که به‌زودی و ساعاتی مانده به سحر، سروکله «شب‌چره» پیدا می‌شد. زولبیا، بامیه و تنقلات اقلامی بودند که خانواده‌ها در ساعات پایانی‌ شب دور هم جمع می‌شدند و ضمن مصاحبت با یکدیگر، از این شب‌چره‌ها هم استفاده می‌کردند.



منبع: ایران
__________________
تازه تر کن داغ ما را، طاقت دوری نمانده
شِکوه سر کن، در تن ما تاب مهجوری نمانده
پر گشاید شور و شیون از جگرها ای دریغ !
دل به زخمی شعله ور شد، جان به عشقی مبتلا
بر نتابد سینه ما داغ چندین ماجرا
تازه شد به هوای تو دل تنگ ما ای وای !

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید