نمایش پست تنها
  #23  
قدیمی 07-27-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

آيا ميتوانيم هم زمان عاشق دو نفر باشيم؟
بيشتر مردم معتقدند که چنين چيزي امکان ندارد، چرا که اگر واقعاً و از ته دل عاشق کسي باشيد، نمي توانيد همزمان کسي ديگر را نيز دوست داشته باشيد، در مقابل برخي نيز بر اين باورند که بهتر است خيلي عاشق طرف مقابل خود نباشي که اگر روزي قرار باشد جدا شويد، راحت تر دل بکنيد و به کس ديگر علاقه مند شويد، البته در اولين رابطه ي عشقي بين دو نفر، يک سري مشکلات غير قابل اجتناب وجود دارد که خيلي خوشايند نيست، امّا با تمام اينها، به دليل تعهدات و نقاط مشترک عاطفي بين آن دو، اين رابطه نيز به نوعي زيبايي خاصّ خود را دارد.

يکي از دلايلي که بيشتر افراد از تن دادن به همچين رابطه اي خودداري مي کنند، ترس از عدم اعمال تعهدات بين خود و طرف مقابل است که خود امري بسيار دشوار است. از طرفي مي بينيد که همزمان مي توانيد علاوه بر اينکه عاشق پدر، مادر، فرزند و ... باشيد، به جنس مخالف نيز عشق بورزيد و او را هم دوست داشته باشيد، شايد همين حالا با خود بگوييد، "خوب، عشق به پدر و ...کاملاً متفاوت است"، امّا آيا در اين عشق نگران آنها نمي شويد؟ براي آنها از خيلي چيزها گذشت و فداکاري نمي کنيد؟ و در آخر حتّي شايد حاضر باشيد براي آنها بميريد؟ اگر خوب دقّت کنيد مي بينيد که براي دوست دختر/پسر، نامزد/شوهر، نيز همين عواطف را داريد!

بعلاوه در اين بين با آنها رابطه ي نزديکي هم داريد و اين خود سبب ايجاد عواطفي بس عميق تر خواهد شد. در اثر اين حالات و احساسات دو طرفه، به مروز زمان ، اين ديگر ****** نيست که مسبب اين عواطف است بلکه زوجين سالها و سالها در سايه ي آرامش و دوستي با يکديگر زندگي مي کنند. در اينجاست که مي بينيد اين رابطه شبيه به دوست داشتن پدر، مادر، خواهر، فرزند و ... است. درست است که عشق به فرزند، مي تواند والاترين عشق باشد امّا حقيقت اين است که اين رابطه تنها تا وقتي دو طرفه است که آنها به سنّ نوجواني برسند، آن وقت است که با انتظارات پي در پي فرزند و عدم نارضايتي از والدين، ديگر اين رابطه آنقدر صميمي و مثل قبل نخواهد بود.

عشق به جنس مخالف، نه تنها آزادي ها و عواطف قبلي شما را محدود نمي کند بلکه مي بينيد که گويي نيمه گمشده ي خود را پيدا کرده ايد، شايد تا آن زمان هيچ وقت فکر نمي کرديد که شما هم به اين رابطه نياز داريد، امّا تنها با نيل به آن مي فهميد که چقدر اين نوع دوست داشتن متفاوت و شيرين است، مثل اينکه دوباره متولّد شديد!

متأسفانه برخي از ترس قرباني شدن و اينکه روزي نفر مقابل خود را از دست دهند، به کسي ديگر روي مي آورند، اين افراد با توّهمات واهي، به بي راهه مي روند و رفته رفته با نفر بعدي و بعدي، ديگر مثل آدم آهني رفتار مي کنند! در حالي که زيبايي يک رابطه با جنس مخالف در علاقه و اشتياق دو طرف به با هم بودن و گذران لحظات رويايي و آرامش بخش با يکديگر است.

آيا از تعهد و ايجاد رابطه با تنها يک نفر مي ترسيد؟ بيشترين علّت ترس از شروع اين روابط اين است که طرفين فکر مي کنند که در اثر مرور زمان شايد از يکديگر خسته شده و براي هم تکراري شوند، يک نگاهي به والدين و عشق هاي قديمي بياندازيد، آنها نيز روزي عشق خود را با تعهد و وفاداري شروع کردند و در حال حاضر شاهد سالگردهاي ازدواج و ... چهل ساله آنها هستيم! مي بينيد که عشق واقعي خستگي در کارش نيست.

امروزه زن و مرد در صحنه اجتماع حضوري فعال دارند. در اثر اين وضعيت روابط آنها رودر رو و ملموس تر است، شايد هم يکي از دلايل اينکه بيشتر مردم تن به خانه نشيني نمي دهند همين موضوع است، امّا در اثر اين تنوع رفت و آمد، روابط جنس مخالف نيز بيشتر ولي متغير، بي ارزش و بي ثبات تر شده است. همواره خلقت دو جنس مخالف و تفاوت طبع و هورمون هاي متضاد بين آنها، سبب جذب به طرف هم مي شوند، تا اينجاي داستان، اين مسئله ذاتي و طبيعي است، امّا متأسفانه باز هم به دليل تنوع و در دسترس بودن انواع چهره، شخصيت و ... جنس مخالف، حس تنوع طلبي و وسوسه در مردم موج مي زند، درست مثل اينکه سير باشي و از جلوي نانوايي رد شوي، ناخودآگاه آنقدر بوي نان تازه وسوسه کننده است که بازهم دوست داري در عين سيري، ناني بخري و از طمع تازه ي آن لذّت ببري! آن وقت است که با اين مشکل روبرو مي شوي که چطور مي شود دو نفر را همزمان دوست داشته باشي با يک درجه و يک حس؟! ممکن است همزمان عاشق همسر خود باشي، ولي به طرف کسي ديگر نيز متمايل شوي و در عين ناباوري، شيفته ي او نيز امّا کمي متفاوت تر شوي! دلايل اين گرايش مي تواند، کشش جنسي يا عاطفي باشد. خيلي زنان در اثر کمبود عاطفي به طرف کسي ديگر مي روند، البته آنها معمولاً قبل از هر رابطه نزديکي، نياز به تأمين عاطفي و مسائل احساسي دارند. شايد اين سواليست که بيشتر مردها در مورد زنها در ذهن خود مي پرسند: "چرا زنها به مسائل جنسي و فيزيکي خود کمتر اهميت مي دهند"

شما که تنها هستيد بايد بدانيد براي دوست شدن با کسي و ايجاد رابطه اي صميمي، حتمًا مجبور نيستيد که عاشق او شويد، مطمئن باشيد دوستي، خود موجب تکميل عواطف شما و تنهاييتان مي شود، مي توانيد تنها تشعشعات قلب خود را در اختيار نفر مقابل بگذاريد نه همه قلب را! در اين حالت، اگر اين رابطه به جدايي ختم شود، مطمئناً ضربه ي کمتري مي بينيد!، متأسفانه چيزي که هنوز در فرهنگ ملل مختلف جا نيفتاده است، اين است که زنان بايد به تأمين نيازهاي جنسي خود ارزش بيشتري قائل شوند و بهتر است قبل از اينکه کاملاً وابسته يا به قول خانم ها عاشق کسي شوند، به اين نوع رابطه نيز فکر کنند. چرا که خود رابطه نزديکي مسبب تشديد عاطفه و صميميت بين دو نفر مي شود که هيچ گاه نيل به اين عواطف با به سر بردن در محيط کار و ... عملي نيست، عاشق شدن خوب است اما چه بهتر که اين عشق و صميميت به مرور زمان، در سايه رابطه نزديکي، تجديد و تقويت شود، اگر دونفر (چه مرد و چه زن) از نظر روابط جنسي از جانب هم تأمين باشند، خود عامليست مهم در اينکه ديگر دو نفر به برقراري رابطه اي جديد و در ادامه، دوست داشتن نفري ديگر به طور همزمان، کمتر تمايل و گرايش پيدا کنند و از مسير خود منحرف شوند.
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید