نمایش پست تنها
  #7  
قدیمی 07-01-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
جدید نامه ششم از زبان معشوق به عاشق

نامه ششم از زبان معشوق به عاشق

اگر صد چون تومیرد غم ندارم
که سر گردان و عاشق کم ندارم

دلم سنگست، نرمش چون توان کرد؟
به آه سرد گرمش چون توان کرد؟

به شوخی شیر گیرد چشم مستم
به آهو نافه بخشد زلف پستم

چو از تنگ دهانم قند ریزد
ز تنگ شکر مصری چه خیزد؟

اگر صد بوسه لعلم پیشکش کرد
ز مال خویشتن بخشید،خوش کرد

ترا بر من که داد این پادشاهی؟
که از لعلم حساب خرج خواهی؟

چو من در ملک خوبی پادشاهم
ز لب شکر بدان بخشم که خواهم

ترا با روی و زلف من چه کارست؟
که این چون گنج شد یا آن چو مارست؟

برای آن همی دادی غرورم
که بر بندی به هر نزدیک و دورم

مرا از بهر این می‌خواستی تو؟
خریدار شگرفی راستی تو!

به هر جرمی میور در گناهم
که گر شهری بسوزم پادشاهم

نسازد پادشاهان را غلامی
تو می‌سوز اندرین سودا، که خامی

برون آور، ترا گر حجتی هست
که نتوان با تو دل در دیگری بست

من آن آهووش صحرا نوردم
که خود را بسته‌ی دامی نکردم

دلم هر لحظه جایی انس گیرد
به یک جا چون نشیند تا بمیرد؟

گهی گل چینم و گه خار گیرم
هر آن کس را که خواهم یار گیرم

یکی را بر لب خود میر سازم
یکی را آهنین زنجیر سازم

دل مردم بسوزم تا توانم
ولی هرگز پشیمانی ندانم

ز روبه بازی زلفم حذر کن
سر خود گیر و با او سربسر کن

سرم سودای او ورزد که خواهد
دلم از بهر آن لرزد که خواهد

همی گویی: ترا چون موی شد تن
تو خود بس ناتوان گشتی، ولی من


__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید