05-21-2010
|
|
کاربر عادی
|
|
تاریخ عضویت: Feb 2010
نوشته ها: 30
سپاسها: : 0
3 سپاس در 3 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
عالم فروتن
گويند که زماني در شهري دو عالم مي زيستند . روزي يکي از دو عالم که بسيار پرمدعا بود ؟
کاسه گندمي بدست گرفت و بر جمعي وارد شد و گفت :
اين کاسه گندم من هستم ! ( از نظر علم و ... ) و سپس دانه گندمي از آن برداشت و گفت :
و اين دانه گندم هم فلان عالم است !
و شروع کرد به تعريف از خود .
خبر به گوش آن عالم فرزانه رسيد . فرمود به او بگوئيد :
آن يک دانه گندم هم خودش است ؟
من هيچ نيستم...
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|