نمایش پست تنها
  #3  
قدیمی 05-01-2010
forrest آواتار ها
forrest forrest آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Mar 2010
محل سکونت: کرج
نوشته ها: 353
سپاسها: : 35

47 سپاس در 28 نوشته ایشان در یکماه اخیر
forrest به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

آخرين معركه سلين

بساري از منتقدان حوزه ادبيات داستاني رمان«معركه»را آخرين سنگ ازبناي سه گانه مشهور سلين يعني «سفر به انتهاي شب» و«مرگ قسطي» دانسته اند،يعني اينكه او با دستمايه قرار دادن آخرين گفت و گو هاي «فردينان» و دائي اش«ادوارد» درمورد تصميم شخصيت نخست براي ورود به خدمت نظام كار ديگري را آغاز كرده است._ خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)رسول آباديان:لوئي فردينان سلين نويسنده وپزشك اهل كشور فرانسه يك زندگي نسبتا پر فراز و نشيب را پشت سر گذاشت و مي توان گفتدر هيچ دوره از زندگي اش روي آرامش نديد.


سلين نويسنده اي جستجو گر استكه با اولين اثرش يعني«سفر به انتهاي شب»توانست مسير گمنامي تا محبوبيت را خيليسريع طي كند،اين نويسنده به زعم بسياري از بزرگان ادبيات يكي از چهره هاي شاخصنويسندگي در تاريخ است.


آغاز رمان«معركه» ادامه همان پايان بندي «مرگقسطي» است،زماني كه آن گفت و گوي مشهور بين فردينان وادوارد در مي گيرد:«نه
سلين در اين رمان به شكلي غير مستقيمجنگ بيهوده اول جهاني را به تمسخر گرفته و اجزاي مسئول پادگان كه در راس آن ها يكسرجوخه بي منطق و تهي مغز است را به عنوان نمادي از سردرگمي و بي هدفي جنگ معرفيكرده است،سر جوخه اي كه از تنبيه بي دليل سربازان در هواي باراني لذت مي برد. نه دائي ،كشاورزي نه مي خواهم بروم ارتش»
-
فكري است كه يك دفعه به كله اتزده؟اي بابا،حرف ها مي زني!بروي ارتش؟كجا؟چه كار؟هنوز خيلي وقت داري جوجه!مشمول شديبرو.چراعجله مي كني؟عشق حرفه نظام داري ؟عجيب است....» و درست در آغاز رمان معركهفردينان را مي بينيم كه به تصميم خود عمل كرده و سر از يك پادگان در نا كجا آباد درآورده است،پادگاني كه در همان ابتدا به يك اصطبل بزرگ تشبيه شده است.


سلين در اين رمان به شكلي غير مستقيم جنگ بيهوده اول جهاني را به تمسخرگرفته و اجزاي مسئول پادگان كه در راس آن ها يك سرجوخه بي منطق و تهي مغز است را بهعنوان نمادي از سردرگمي و بي هدفي جنگ معرفي كرده است،سر جوخه اي كه از تنبيه بيدليل سربازان در هواي باراني لذت مي برد.


مي توان گفت كه نويسنده دراين كار هيچ نكته مبهمي براي مخاطب اش باقي نگذاشته و با استفاده از فضاهاي ملموس وشخصيت هاي معمولي به ايجاد رابطه ذهني خود و خواننده اش انديشيد ه است.


فضاي باراني اول رمان،خشونت بي معناي سرجوخه ، زمين پر از لجن وبالاخره فضاي اصطبل همگي نمادهايي از تاثير جنگ بر روان انسان ها هستند،انسان هاييكه در گير و دارزندگي يا بايد طعم تحقير هاي سرجوخه را بچشند يا براي آسايش سر ازاصطبل
رمان«معركه»در يك پرده نوشته شده وكل ماجراي آن از سر شب تا صبح تنظيم شده است، شبي آكنده از عصبيت هاي بي مورد وآزار دادن همديگر با استفاده از حربه هاي پيش پا افتاده. در بياورند.


ادوارد در اين ميانه به عنوان يك ناظر بي طرف مجبوراست شبي را در ميان شخصيت هاي متناقض بگذراند،آدم هايي كه فقط حرف زدن برايشانمانده و گوئي از ازل هيچ تعقلي را دارا نبوده اند.


رمان«معركه»در يكپرده نوشته شده و كل ماجراي آن از سر شب تا صبح تنظيم شده است، شبي آكنده از عصبيتهاي بي مورد و آزار دادن همديگر با استفاده از حربه هاي پيش پا افتاده.


لوئي فردينان سلين در اين كار همه اجزاي تشكيل دهنده رمان اش را بزرگنمائي كرده به گونه اي كه هويت سربازان به عنوان بخشي از جامعه درگير جنگ را بافراموش كردن اسم شب به عنوان جمعيتي بي حافظه و لاقيد معرفي كرده است،جامعه اي كهيا بايد در ميان پادگاني كه از شدت كهنگي سنگ فرش هايش هم در حال اضمحلال است تحقيرشود يا در اصطبلي متعفن شب را به صبح برساند.


همان گونه كه فردينان درآخر رمان«مرگ قسطي» با يك بي هدفي كامل تصميم ورود به ارتش رامي گيرد مابقي شخصيتها هم در يك سردر گمي مفرط به سر مي برند،شخصيت
آن گونه كه در باره زندگي سلين ورمان اش مي دانيم نسخه اوليه اين رمان در زمان آغاز جنگ جهاني دوم مفقود شده و فقطبخشي از آن پيدا شده اما خواننده در مواجهه اوليه با اين اثر هيچ نكته نامفهومي كهبر تكميل نبودن آن دلالت داشته باشد حس نمي كند. هايي كه ديگر نميدانند به چه علت بايد جنگيد و چگونه بايد يك سرجوخه مست را تحمل كرد.


آن گونه كه در باره زندگي سلين و رمان اش مي دانيم نسخه اوليه اين رماندر زمان آغاز جنگ جهاني دوم مفقود شده و فقط بخشي از آن پيدا شده اما خواننده درمواجهه اوليه با اين اثر هيچ نكته نامفهومي كه بر تكميل نبودن آن دلالت داشته باشدحس نمي كند.


يكي از نكات قابل توجه در اين رمان نوع گفت و گو نويسيمنحصر به فرد است كه به روند رشد ماجرا كمك فراواني كرده است،به تعبير ديگر مي توانگفت كه«معركه»ساده ترين كار سلين است كه در آن از عنصر گفت و گو بيش از عناصر ديگراستفاده شده است.


در خلال اغلب آثار سلين جنگ به عنوان يك ناخودآگاهجمعي حضوري فعال دارد،شخصيت نخست اوكه نمائي دقيق از خود اوست دررمان«سفر به انتهايشب»در كسوت يك پزشك ظاهر مي شود كه در جبهه هاي جنگ مشغول خدمت است و در« مرگ قسطي» با پزشكي مواجهيم كه مرزهاي كودكي و بزرگسالي خود را گم كرده و به دنبال يك سردرگميسر از ارتش در مي آورد.


سلين در رمان «معركه»تا حدودي ازمحور قراردادن شخصيت خود فاصله گرفته،گرچه او در اين رمان هم شخصيت نخست را
در خلال اغلب آثار سلين جنگ به عنوانيك ناخودآگاه جمعي حضوري فعال دارد،شخصيت نخست اوكه نمائي دقيق از خود اوستدررمان«سفر به انتهاي شب»در كسوت يك پزشك ظاهر مي شود كه در جبهه هاي جنگ مشغولخدمت است و در« مرگ قسطي» با پزشكي مواجهيم كه مرزهاي كودكي و بزرگسالي خود را گمكرده و به دنبال يك سردرگمي سر از ارتش در مي آورد.
با نام كوچك خود پيوند داده اما فردينان كار آخر تا حد زيادي با فردينان هاي پيشين متفاوت است. زبان و نوع پرداخت كلي «معركه»ممكن است به مذاق خواننده جدي ادبيات داستاني امروزخوش نيايد چون نويسنده همان گونه كه گفته شد با واضح ترين شكل ممكن درونيات خود را نوشته است،تشبيه جنگ به يك گردباد شديد،اسب هاي عجيب و عصبي كه گوئي قصد نابود كردن همه چيز را دارند،اجزاي پاره پاره پادگان كه بر اثر صاعقه و باد شديد در حال نابودي هستند به همراه نبود عقل سليم درهمه شخصيت ها و.....همگي نمادهايي مستعمل در ادبيات داستاني هستند اما بايد كار سلين را با در نظر گرفتن زمان نوشته شدن آن مورد ارزيابي قرار داد. سلين البته در جاهايي از كارش وجوه نمادين را به شكلي هنرمندانه ساخته و پرداخته كه از آن ميان مي توان به سنگيني عنصر جنگ بر گرده آدم ها در آويختن ادوات مختلف جنگي به لباس سربازان اشاره كرد. . رمان «معركه»رماني است كه در يك نشست مي توان آن را خواند و لذت برد،رماني كه حامل نگاه جستجوگر سلين در ارائه ناكامي هاي بشردر گير جنگ است و به گفته يكي از منتقدان بزرگ:«نگاه او در اين كار نگاهي عميق وكالبد شكافانه است كه با شجاعتي مثال زدني پليدي هاي بعضي از انسان هاي عصر جديد را بر ملا ساخته است....»
__________________
سوال نکن تا به تو دروغ نگویند

ویرایش توسط forrest : 05-01-2010 در ساعت 12:14 AM
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید