نمایش پست تنها
  #48  
قدیمی 04-29-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض ترجمه ترانه فیلم گریفین و فینیکس


ترجمه ترانه فیلم گریفین و فینیکس


فقط نفس بکش

رضا کاظمی






پیتر فالک عزیز در بادبادک ( گریفین و فینیکس)- او هنوز همان فرشته فیلم وندرس است

ترانه دو بعد نیمه شب یا نفس بکش مربوط به نسخه دوم( بازسازی) فیلم گریفین و فینیکس است. نسخه اولش با بازی پیتر فالک که قبل از انقلاب در ایران با نام بادبادک به نمایش درآمد. اما این نسخه دوم جز این ساندتراک بسیار زیبا و دلنواز چیز دندان گیری ندارد.


این ترانه را آنا نالیک اجرا کرده و جزو پرفروش های زمان خودش بوده است.





۲AM and she calls me ’cause I’m still awake
“Can you help me unravel my latest mistake?,
I don’t love him. Winter just wasn’t my season”
Yeah we walk through the doors, so accusing their eyes
Like they have any right at all to criticize,
Hypocrites. You’re all here for the very same reason
‘Cause you can’t jump the track, we’re like cars on a cable
And life’s like an hourglass, glued to the table
No one can find the rewind button, girl.
So cradle your head in your hands
And breathe… just breathe,
Oh breathe, just breathe


May he turned 21 on the base at Fort Bliss
“Just a day” he said down to the flask in his fist,
“Ain’t been sober, since maybe October of last year.”
Here in town you can tell he’s been down for a while,
But, my God, it’s so beautiful when the boy smiles,
Wanna hold him. Maybe I’ll just sing about it.
Cause you can’t jump the track, we’re like cars on a cable,
And life’s like an hourglass, glued to the table.
No one can find the rewind button, boys,
So cradle your head in your hands,
And breathe… just breathe,
Oh breathe, just breathe
There’s a light at each end of this tunnel,
You shout ’cause you’re just as far in as you’ll ever be out
And these mistakes you’ve made, you’ll just make them again
If you only try turning around.
2AM and I’m still awake, writing a song
If I get it all down on paper, it’s no longer inside of me,
Threatening the life it belongs to
And I feel like I’m ***** in front of the crowd
Cause these words are my diary, screaming out loud
And I know that you’ll use them, however you want to

But you can’t jump the track, we’re like cars on a cable,
And life’s like an hourglass, glued to the table
No one can find the rewind button now
Sing it if you understand.
And breathe, just breathe
woah breathe, just breathe,
Oh breathe, just breathe,
Oh breathe, just breathe

ساعت دو بعد از نیمه شبه

دخترک صدام می زنه

چون من هنوز بیدارم

«هر کی هستی کمکم می کنی این سوتی آخری رو ردیف کنم؟»

من عاشقش نیستم … زمستون فصل من نبود

آره ما از دروازه ها رد می شیم

زیر سایه نگاه اتهام دیگرون

آخه نمی دونم اونا چه حقی دارن که ما رو متهم کنن

دورو ها! همه تون اینجا جمع شدین

همه سر و ته یه کرباسین

(می دونم دردتون چیه)

چون شماها نمی تونین از رو قطار بپرین

ما مث ماشینی هستیم که روی یه کابل می رونه

زندگی شبیه یه ساعت شنیه که چسبیده به میز

هیچکس نمی تونه دکمه بازگشت رو پیدا کنه دختر!

پس سرتو بگیر تو دستات و نفس بکش

فقط نفس بکش

فکر کنم توی همون پادگان فورت بلیس

وارد بیست و یک سالگیش شد

پسره که قمقمه دستش بود گفت: «فقط یه امروز»

«از اکتبر سال قبلواسه یه لحظه هم هشیار نبود ه م»

توی شهر میتونی دروغکی بگی: او فقط یه چند وقتیه که نیس

ولی خدا جون!

خداییش خیلی قشنگه وقتی یه پسر می خنده

دوست داری بغلش کنی

شاید من از این به بعد فقط واسه اون بخونم

( می دونین چرا؟)

چون شما لاکردارا نمی تونین از روی قطار بپرین

ما مث ماشینی هستیم که روی یه کابل می رونه

زندگی شبیه یه ساعت شنیه که چسبیده به میز

هیچکس نمی تونه دکمه بازگشت رو پیدا کنه پسرا !

پس سر تو بگیر تو دستات و نفس بکش

فقط نفس بکش

هر ور این تونل یه سوسوی نوری هست

تو فریاد می زنی

چون مث همیشه دوری و دور هم خواهی موند

و اینا سوتی هاییه که تو دادی

و اگه این دور و ورا بپلکی ، باز هم از این سوتی ها خواهی داد

ساعت دو پس از نیمه شبه

من هنوز بیدارم و دارم آهنگ می نویسم

اگه همه ش بیاد روی کاغذ، خالی می شم و دیگه هیچ خیالی نیست

اجساس می کنم جلوی جمعیت لـخت شده م

چون این کلمه ها خاطراتم هستن که ریختم رو طبل رسوایی

می دونم شما هرجور عشقتون بکشه از اونها استفاده می کنین

(یه چیز بگم بسوزین؟)

ولی شماها نمی تونین از رو قطار بپرین

ما مث ماشینی هستیم که روی یه کابل می رونه

زندگی شبیه یه ساعت شنیه که چسبیده به میز

حالا دیگه هیچکس نمی تونه دکمه بازگشت رو پیدا کنه

اگه حرفمو می فهمی با من بخون

«نفس بکش

فقط نفس بکش …»


__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید