نوموخواااااااااااااااام ...................مو موخواااااااااااااااااااام
خودم:
الهی بمیرم
ووووووووووووووی
نازی
قربونت برم
جونم
فدات شم
کلا جونم از سر راه پیدا شده
دور همه میگردم و صدقه بلاگردونشون میشم
کوروش:
خدافظخدافظخدافظخدافظخدافظ.......... .امیرخوب اومدی
خوب دیگه مزاحم شدی حالا برو
خبر خوب - خبر بد چی داری؟
سارارو بردم بیرون
اوهاوه مینا یخ کردم هوا اینجا سرده
اینم در حال مکالمه تلفنی : آااااااااااااااااااااا ماشینه زد بهش یا خوردن به هم یا رفت زیر ماشین یا الان بی کوروش شده بودین ها
ببین کوروش جوووووووووون
ادا منم در میاره هی
میگه قرررررررررررررربونت برم
وخیلی چیزهای دیگر.....................
امیر:
زیاده مادر جان
من مامور اعدامم
سلام خانوم مهندس توکلی .......... با لهجه ی اصفهانی: چیطوری ؟ خبی؟ آب وهوا چطورست؟
سلام و عرض ادب
بقیشم دیگران گفتن
راستی قرررررررررررررررربون قدو بالای دومادم برم من
تو هم یه موقعی تل بزن که خواب نباشم داداشی
شروین :
ببین منظورم این نبود
ممنون مینا جان
eeeeeeeeeeeeee
امید:
چه عجب........
خاله مینا
ادبیات مینایی
کلا مینا واه واه
ناظرا خشنن
ناظراترسناکن
(همیشه غر میزنه)
بیا دعوا سر کوچه
رزیتا:
اینجا چه خبره؟
آریانا :
این چه سخنیست؟
و............................................