04-08-2010
|
|
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: بندرعباس
نوشته ها: 2,910
سپاسها: : 267
508 سپاس در 332 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
بیرون طوفان شدیدی جریان داشت و صدای غرش رعد زمین را و اسمان را می لرزاند و دانه های درشت باران بلاانقطاع به شیشه های پنجره اطاقم می خورد .ناگهان احساس تنهایی شدیدی کردم تنهایی روحی همان تنهایی زجردهنده ای که وقتی یک نفر دچار پنجه های هولناک ان می شود حتی در پر جمعیت ترین مهمانیها از شرش رهایی ندارد و باز از احساس ان رنج می برد و خود را تنها می بیند.مدتی به تلخی به سرنوشتی که بدست خودم نصیبم شده بود گریستم و در بحبوبه ان طوفان روحی ناگهان حس کردم که علت این احساس تنهایی را یافته ام .
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|