عشق
شوق مرگ فاخته ایست
برای رسیدن به دلباخته اش
التماس درختیست به آب جوب
عشق
لذت نهان است
انشای تن و روان است
زبان چشم است
دیوانگی عقل است
رسوایی خلق است
تن به تن جنگ است
آماده گوش به زنگ است
هزار رنگ است
خیلی زرنگ است
عشق
جرات و دیوانگی است
جنگ سرد است
و
دگر هیچ
__________________
درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است
----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی
|