نمایش پست تنها
  #18  
قدیمی 03-24-2010
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقل قول:
نوشته اصلی توسط آريانا نمایش پست ها
يونس جان با بحث فرا عقلي شما موافقم ....عقل همه چيز در جهان رو فرا ميگيره و با تلاش و تفكر , انسان ميتونه از طريق اون به هر چيزي دسترسي پيدا كنه...ولي عشق ماوراي اين جهان هست و عقل هم دسترسي به اون نداره...مثل روح كه عقل نميتونه دركش كنه و بفهمش چون قابل ديدن نيست و ماوراي اين جهان هست و چيزي هم كه ديده نشه قابل وصف نيست ...مثل باد كه قابل وصف و ديدن نيست .
پس به نظرم معني عشق از بيان آدميزاد بيرون هست و همونطور كه گفتي فرا عقليست.
و تا وقتي در اين كالبد و جسم هستيم راهي به اون نا كجا آباد عشق نداريم ..مگر از حدس و گمان و خيال و وهم يا خواب يا غيره و غيره
ولي غرايز جنسي كه فرمودي فرا عقلي و حتي عقلي هم نيست بلكه پست تر از همه اينها هست ....
در كل به نظرم هدف خلقت انسان , رسيدن به همون مرتبه ي عشق هست و رها شدن از بند حصاري كه عقل و اين غرايز به دور انسان كشيده اند.
-------------------------------------------------------------------------------------------------------

عقل گوید شش جهت حد است و بیرون راه نیست
عشق گوید راه هست و من رفته ام بارها...


عشق-البته از نظر من- عین آزادیه، ممکنه آدم رو اسیر کنه در ظاهر ولی همون طور که آریاناجان گفت آدم رو از جسم زمینی و تعلقات مادی رها می کنه
عشق مرکبی که آدم رو میخواد به مقصد برسونه، خود مقصد نیست، بلکه راهی که آدم را به مقصد نهایی که همون پروردگار بزرگ هست می رسونه و ممکنه این راه از معشوق زمینی هم عبور کنه که در این صورت معشوق زمینی هم مقدس خواهد بود، به خاطر اینکه انسان رو آسمانی می کنه، پس نگاه پاستوریزه به عشق در واقع خود فریبیه، اینکه ما رو ورای زمین بدونیم به نظر من درست نیست
عشق یک حقیقت بیشتر نیست، به چند نوع تقسیم نمیشه، یه حسی هست در وجود آدمی که اگر باشه اسمش عشقه و در غیر این صورت هوس هست،در عشق غریزه جنسی جای نداره، عشق در واقع عرفان محض هست، عشق با هوس نه تنها هیچ هم پوشانی نداره بلکه فرسنگ ها فاصله با هم دارند
وقتی عاشقی خدا رو با اخلاص می خونی، شبا بیداری و خدا خدا می کنی ، هم بیم داری هم امید ، از خدا طلب وصال می کنی و برا معشوقت دعا می کنی، ولی ازدواج شامگاه عشقه، چون دیگه راه عشق را قطع می کنه
البته خواستگاه عشق رسیدن به معشوق زمینی نیست، بلکه رسیدن به بالاتریم درجه معرقته، که اسمش شاید حب الهی باشه




عشق بر شانه هم چیدن چندین سنگ است
گاه می ماند و ناگاه به هم می ریزد...
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید