دو خاطره از استاد ایرج
به نقل از persianflowers.blogsky.com
خاطره اول:
چهارشنبه روزی از ماه مهر 1335 بزرگان موسیقی ایران در دفتر کار داوود پیرنیا جمع بودند و بحث در باره ی روش های پرمحتواتر کردن برنامه گل ها. در پایان جلسه تصمیم بر آن می شود که جمعه به اتفاق به کوهستان بروند و آوازخوانان بخوانند.
استاد تهرانی: من که نیستم!
استاد پیرنیا: بله شما در منزل بنشینید و تمرین تنبک نوازی کنید!
استاد خالقی: اگر من فقط یک دانگ صدا داشتم، حتما پیشنهاد آقای پیرنیا را می پذیرفتم.
استاد عبادی: من به شرطی می آیم که آقای ایرج بخوانند!
خدای آواز، ایرج: چه شرط مشکلی!... حیف نیست آرامش کوه را به هم بزنیم؟
استاد پیرنیا: صدای شما هم به کوه و هم به ما آرامش می بخشد!
خدای آواز: پس شرط من هم این است که آقای عبادی هم سازشان را بیاورند!
استاد بنان، استاد محمودی خوانساری، استاد لطف الله مجد، و استاد مهدی خالدی نیز موافقت خود را اعلام کردند... بنده (راوی این خاطره، یعنی استاد محمد مجرد) نیز موافقت خود را اعلام نمودم...
.
.
.
.
روز بسیار خوبی بود... جمعی از برترین آوازخوانان و موسیقی دانان ایران در دل کوه گرد هم آمده بودند... خدای آواز، ایرج خواند و عبادی نواخت... استاد خوانساری خواند و عبادی نواخت...
شب صدای فوق العاده زیبای ایرج (خدای آواز) در گوشم زنگ می زد که در سه گاه می خواند:
تا کی در انتظار قیامت توان نشست
برخیز تا هزار قیامت بپا کنی
کار جنون ما به تماشا کشیده است
یعنی تو هم بیا که تماشای ما کنی
خاطره ی دوم:
استاد محمد مجرد (شاگرد استاد بنان) به گفته ی خود، هرگاه جسارتی می یافت، از استاد بنان در باره ی برترین خوانندگان موسیقی اصیل ایرانی سوال می کرد... روزی در خدمت استاد بود و مشغول کار بر روی چکاوک و بیداد همایون، که صدای خدای آواز استاد ایرج از رادیوی اتاق بغلی پخش می شود... آواز آنقدر قشنگ و استادانه بوده که شادروان بنان خود می فرمایند:
محمد، چرا نمی پرسی بهترین خواننده ی موسیقی اصیل ایرانی کیست!؟
استاد مجرد می فرمایند: معلوم است، استاد بنان!
با تواضع بسیار می گویند: مگر نمی شنوی چه کسی دارد می خواند؟!
می گویند: چرا، ایرج.
استاد بنان می فرمایند: به نظر من این جوان، صاحب بهترین صدای آوازی ایران است!... من همیشه آرزو داشته ام که صدایی به صافی و وسعت صدای ایرج داشته باشم. اما خداوند سه دانگ صدا بیشتر نصیب من نکرده است...
استاد مجرد: هیچ کس به نرمی و لطافت شما نمی خواند!
استاد بنان: همه لطف دارند، اما اگر قدرت صدای ایرج با لطافتی که دیگران در باره ی صدای من می گویند، عجین می شد، مجسم کن که بنان چگونه خواننده ای از کار در می آمد!