نمایش پست تنها
  #13  
قدیمی 03-10-2010
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Arrow

نقل قول:
نوشته اصلی توسط دانه کولانه نمایش پست ها
اره اتفاقا دقیقا عشق همونه که بتونی از خودت بگذری حتی از جان بنابراین حیفه که مردم به هر چیزی به هر احساس ساده و کوچکی عشق میگن
چند درصد از ازواج امروزی که هنوز ازدواج نکرده اند حاضرند اگر نیاز شد نه جان بلکه یه کلیه-شون
رو در صورت نیاز به کسی که خودشون بهش معشوق میگند بده ؟
کلیه نه جان ...
بنابراین همه سعی کنیم به هر چیزی نگیم عشق و راحت خودمون رو عاشق ندونیم .
موافقم
به هر احساسی نمیشه عشق گفت و اونو یک عشق اطلاق کرد
عشق ممکنه لحظه ای پدید بیاد یا در طی روزها و ایام و حتی سالیان متمادی
اینکه یک احساس به شکوفایی و بالندگی و پختگی برسه و اون خامی نیازهای جسمی و روحی ازش برداشته بشه و به نهایت ایثار برسه خیلی خیلی خیلی کار سخت و طاقت فرسا و جدا پر حمتیه

اینکه یک انسان همه من بودن خودش را در بودن طرف مقابل ببینه خیلی خیلی خیلی وجود و معرفت و درک حقیقت میخواد
عشق به سادگی متولد میشه و به دست میاد و پا میگیره
چون خاستگاه عشق از احساس پاک انسان سرچشمه میگیره

ولی همین عشق مثل یک شاخه شقایق (گلی که هرگز نمیشه چید چون پرپر میشه) میمونه
با کمترین ناملایمات و اذیت و آزاری به شدت مجروح میشه و این احساس پاک باید با نهایت توجه و رسیدگی مورد ملاطفت قرار بگیره تا از بین نره و جای خودشو به علف هرز نیاز نده

عشق تکه ای از خداوند در وجود انسانه
ولی دم دست نیست
باید بگردی و پیداش کنی
و در مورد موضوع دومت کوروش جان
من حاظرم کلیه مو بدم چون میخوام که اینجوری باشم
میخوام که پرکشیدن برام راحت تر باشه
کار عاشق همینه
پریدن
به قول مریم حیدرزاده:
من میگم عاشق پرنده ست
تو میگی معشوق برنده ست

سپاس
امیر
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید