موضوع: وحدت علم
نمایش پست تنها
  #7  
قدیمی 04-15-2008
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

وحدت ويژگي:
هر دو هستي شناسي ميداني و اتمي، مي توانند تنوع ويژگي ها را نشان دهند. ممكن است هم زمان ميدان هاي متعددي وجود داشته باشند كه از يكديگر مستقل يا در حال اندركنش با يكديگر باشند. استقلال آن ها از يكديگر، نشان دهنده عدم وحدتي بنيادي در ويژگي هاست. اندركنش، كه معادل است با پيوند يك ميدان با ويژگي هاي ميداني متعدد، به دليل آن كه هر اندركنشي به قانوني وادارنده نياز دارد، وحدت وابستگي متقابل را نشان مي دهد. به همين نحو، اتم هاي جهان اتمي ممكن است، هم در ميان اتم ها و هم در طي زمان براي يك اتم واحد، ويژگي هاي متفاوتي را به نمايش بگذارند. تقسيم اتم ها به انواع طبيعي كه هر يك با خوشه ويژگي هاي متمايز و پايدار خود مشخص گرديده، فقط يك بديل است، هرچند بديلي است كه معمولاً مفروض گرفته مي شود. اتم ها ممكن است (متقابلاً يا به وضعي ديگر) مستقل باشند كه عدم وحدت در ويژگي هاست، يا ممكن است با يكديگر اندركنش داشته باشند كه باز هم نمايانگر وحدت وابستگي متقابل تحت قوانين وادارنده است.
در هردو مورد، بايد كاهش تعداد ويژگي هاي اساسي را با افزايش تقاضا براي تقليل به منظور توضيح تنوع ويژگي ماكروسكوپي، جبران كرد. بازآرايي فضايي تعداد كم تري از انواع طبيعي اتم ها، قيود سختي بر تقليل تحميل مي كند، اما مثلاً در شيمي ساختماني كه در آن فقط سه نوع طبيعي (پروتون، نوترون و الكترون) داده شده، موفق بوده است. اما برنامه اي مشابه با برنامه اينشتاين كه ويژگي هاي جرم و انرژي را يكي كرد و هر دو را با ويژگي هندسي انحناي فضا-زمان يكسان دانست و در نتيجه آن را به يكي سازي تمام ويژگي هاي اساسي و معلوم به مثابه ساختاري منحصر به فرد، هندسي و يازده بعدي گسترش داد، براي هندسي سازي تمام ويژگي هاي ميداني وجود ندارد. در اين جا، وحدت ويژگي ها و فضا-زمان به طريقي چنان عميق با هم مربوط مي شوند كه در هستي شناسي اتمي ممكن نيست. در روايت كوانتمي، اين وحدت هندسي، از بعد ديگر و پوياتري برخوردار است: تمام قوانين نيرو، تحت شرايط مناسب (شرايط مهبانگ) به يك قانون تقليل مي يابند و فقط با باز شده فضا-زمان و كاهش دما و چگالي به صورت نيروهايي متمايز مي شوند كه ما مي شناسيم (هسته اي قوي و ضعيف، الكترومغناطيسي، گرانشي).
طبيعت گرايان استراليايي-انگليسي، (به ترتيب زماني) الكساندر، اندرسن و آرمسترانگ، فلسفه هايي را پديد آورده اند كه در آن ها اين ابعاد وحدت به طرزي آموزنده با هم پيوند مي يابند. طبيعت گرايي هر سه از تأكيد آن ها بر اين نكته ناشي مي شود كه خارج از فضا-زمان، واقعيت نهايي و چارچوب يكي كننده، هستي نيست. تنوع از ويژگي ها حاصل مي گردد. جهان الكساندر سرشار از الگوهاي به سامان ويژگي هاي بنيادي فيزيكي است و اين ويژگي ها مي توانند به نوبه خود از ظهور راستين ويژگي هاي جديد در كل هاي پيچيده حمايت نمايند. شعور، ذهن و حتي خداي طبيعي، بخشي از تنوعي غني هستند كه با افزايش پيچيدگي پديد مي آيد. اندرسن، با تأكيد بر اين كه هرچيز (به طور دقيقتر، هر “گزاره”) كمپلكسي از فعاليت ها در منطقه اي فضا-زماني است، نظريه كمپلكس ها را باز هم بيشتر بسط داد. اما، وي، ضمن حمايت از برهان پيشيني به نفع آتئيسم، ظهور (و قسمت اعظم تقليل) را رد كرد. آرمسترانگ معتقد است كه ويژگي ها خود واقعي و پيچيده هستند و با هم ارتباط پيدا مي كنند و كمپلكس هايي را تشكيل مي دهند كه به وسيله اشياء مادي مجسم مي شوند. در عين حال، او برنامه ماترياليستي قوي براي تقليل ويژگي و جوهر فيزيك را مي پذيرد. هر سه فلسفه در وحدت فضا-زماني طبيعت گرايانه سهيم هستند، اما در چارچوب آن، دريافت هاي كاملاً متفاوتي را از وحدت ويژگي جهان پيچيده به نمايش مي گذارند.
__________________
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید