حقيقت و وحدت
حقيقت واحد است اما خطا بسيار. بحث پارمنيدي به كنار، اين يكي بودن از منحصر به فرد بودن است نه لزوماً از وحدت. حقيقت براي وحدت كافي نيست، مگر آن كه جهان يكي شده باشد و بتوان دانست كه چنين است، اما خطا مي تواند براي عدم وحدت، حتي در جهاني يكي شده يا (با احتمال كمتر) براي باورهاي يكي شده اما خطا، كفايت كند. به همين نحو، ناكامل بودن مي تواند عدم وحدت ارتباطات مفقوده را مشخص سازد؛ مانند فيلي كه هفت مرد كور آن را توصيف مي كردند، براي هر واقعيت پيچيده اي مي توان توصيف هاي ناقص بسيار متفاوتي ارائه كرد- ويژگي توضيح (1) براي عدم وحدت در علم از همين جا ناشي مي شود.
|