موضوع: سهراب سپهری
نمایش پست تنها
  #20  
قدیمی 03-08-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض اشعار سهراب سپهري

مرگ رنگ

رنگي كنار شب
بي حرف مرده است.
مرغي سياه آمد از راه‌هاي دور
مي‌خواند از بلندي بام شب شكست.
سرمست فتح آمده از راه
اين مرغ غم پرست.
در اين شكست رنگ
از هم گسسته رشته هر آهنگ
تنها صداي مرغك بي باك
گوش سكوت ساده مي‌آرايد
با گوشواره پژواك.
مرغ سياه آمد از راه‌هاي دور
بنشسته روي بام بلند شب شكست چون سنگ، بي تكان.
لغزانده چشم را
بر شكل‌هاي درهم پندارش.

خوابي شگفت مي‌دهد آزارش:
گل‌هاي رنگ سر زده از خاك شب.
در جاده‌هاي عطر
پاي نسيم مانده ز رفتار.
هر دم پي فريبي ، اين مرغ غم پرست
نقشي كشد به ياري منقار.
بندي گسسته است.
خوابي شكسته است.
رؤياي سرزمين
افسانه شكفتن گل‌هاي رنگ را
از ياد برده است.
بي حرف بايد از خم اين ره عبور كرد:
رنگي كنار اين شب بي مرز مرده است





از کتاب آوار آفتاب



بي تار و پود

در بيداري لحظه‌ها
پيكرم كنار نهر خروشان لغزيد.
مرغي روشن فرود آمد
و لبخند گيج مرا برچيد و پريد.
ابري پيدا شد
و بخار سرشكم را در شتاب شفافش نوشيد .
نسيني برهنه و بي پايان سر كرد
و خطوط چهره‌ام را آشفت و گذشت.
درختي تابان
پيكرم را در سايه سياهش بلعيد.
طوفاني سر رسيد.
و جاپايم را ربود.
نگاهي به روي نهر خروشان خم شد:
تصويري شكست.
خيالي از هم گسيخت.
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید