عید نوروز می رسد از راه
شادی از روی خانه می بارد
پدرم با چه دقتی دارد
بوته های بنفشه می کارد
مادر مهربان من از صبح
شستشو کرده هر چه را بوده
پرده را شسته، شیشه را شسته
نیست در خانه، ذره ای دوده
تازه وقت غروب هم مادر
خسته، اما برای شادی ما
می نشیند لباس می دوزد
تا بپوشیم روز عید آن را
..
..
.