در سير هپاتيتهاي مزمن دو بيماري خطرناك ممكن است ايجاد شوند. اين دو بيماري عبارتند از سيروز و سرطان كبدي.
هپاتيت B معمولاً مسير بيضررتري داشته و درصد كمي از هپاتيتهاي مزمن ناشي از آن به سيروز و حتي درصد كمتري به سرطان كبدي ميرسند. اما در هپاتيت C اين ميزان بالاتر است. بين 30 تا 50% موارد هپاتيتC پس از سالها به مرحله سيروز ميرسند. در حدود 50% موارد نيز سرطان كبدي ايجاد ميشود. در كشور ايران برخلاف غرب شايعترين علت سيروز و سرطان كبدي عفونت با ويروسهاي هپاتيت است. به همين علت انتظار ميرود با سد كردن راههاي انتقال هپاتيتهاي B و C روز به روز موارد كمتري از سيروز و سرطان كبدي ايجاد شود.
آيا سيروز همان هپاتيت مزمن است؟
خير، هپاتيت مزمن يعني وجود ويروس بيش از 6 ماه در خون فرد مبتلا در حالي كه سيروز تعريفي براساس علائم بيمار و تغييرات ساختماني كبد دارد. هپاتيتهاي مزمن ممكن است در سير خود به سيروز تبديل شوند.
من ناقل هپاتيت B هستم كه در پيگيري شش ماهه آنزيمهاي كبديم بالا رفته است. آيا به سيروز مبتلا شدهام؟
بالا رفتن آنزيمهاي كبدي نشانهاي از فعال شدن ويروس و آغاز تخريب كبدي ميباشد كه بدان هپاتيت مزمن گويند. سيروز نتيجه نهايي چنين تخريبي است. خوشبختانه درمانهاي فعلي تا حد زيادي جلوي تخريب كبدي را گرفته و مانع تبديل هپاتيت مزمن به سيروز ميشوند.
سيروز يعني چه؟
$ بافت سالم كبدي مجموعهاي از سلولهاست كه كاركرد مشخصي دارند در اثر ويروسهاي هپاتيت به سلوهاي كبدي آسيب ميرسد. در كبد نيز مثل بقيه ارگانها وقتي سلولها از بين بروند بافت همبندي يا فيبروز به وجود ميآيد. بافت فيبروز تقريباً شبيه بافتي است كه در صورت به وجود آمدن زخم در پوست ايجاد ميشود. وقتي بافت فيبروز جايگزين سلولهاي سالم كبدي شود ساختمان اين عضو نماي گرهي پيدا ميكند. به حالت جانشيني بافت فيبروز در كبد و ايجاد حالت گره گره در كبد، سيروز گويند.
سيروز چگونه تشخيص داده ميشود؟
تشخيص سيروز بر مبناي علائم باليني، تصاوير راديولوژي و نمونهبرداري كبد است. معمولاً در سونوگرافي كبد نماي گرهي ديده ميشود. در مطالعه ساختمان كبد با ميكروسكوپ كه روي نمونه بيوپسي انجام ميشود ميزان فيبروز به وجود آمده تعيين كننده سيروز است.
شكل
علائم باليني سيروز چيست؟
علائم باليني سيروز وابسته به اختلالاتي است كه ناشي از عدم توليد برخي مواد حياتي در كبد ميباشد. از جمله اين علائم ميتوان به آب آوردن شكم (آسيت)، تورم پاها، زرد شدن چشم، تمايل به خونريزيهاي سطحي و كبودي، خونريزيهاي گوارشي در اثر واريس مري، قرمز شدن كف دست، بزرگ شدن سينهها در مردان، كوچكي بيضهها و كاهش ميل جنسي در مردان برجسته شدن رگهاي سطحي در صورت و شكم، بزرگي طحال، اختلالات هشياري و آنسفالوپاتي و برخي علائم ديگر اشاره كرد.
آيا سيروز هميشه علائم دارد؟
در مورد وجود علائم چند نكته مهم وجود دارد. اولاً ظرفيت كاركرد كبدي بسيار بالاست. چنان كه حتي اگر 15 تا 20% سلولهاي كبدي سالم بمانند هيچ علامتي بروز نكرده و فرد متوجه بيماري خود نميشود. بنابر اين ممكن است سيروز 50% كبد را از بين برده باشد ولي علامتي بروز نكند. از طرف ديگر حتي در تخريبهاي 70 تا 80% سلولهاي باقي مانده فعاليت بقيه سلولها را جبران ميكنند كه به اين حالت سيروز جبران شده گويند. در سيروز جبران شده علائم حاد وجود ندارد و برخي علائم معمولي از قبيل كوچكي كبد و بزرگي طحال و سينهها ديده ميشوند. در صورت پيشرفت بيماري و تخريب بيشتر يا عدم رعايت رژيم غذايي و دستورات دارويي كه بار بيشتري به سلولهاي باقي مانده تحميل شود اين حالت جبراني از بين رفته و علائم حاد بروز ميكند كه به آن سيروز جبران نشده ميگويند. اغلب علائم حاد مثل آب آوردن شكم، زرد شدن و اختلالات هشياري در صورت عدم جبران كبدي بروز ميكنند.
چرا در سيروز شكم و پاها متورم ميشوند؟
در بيماري سيروز توليد پروتئين آلبومين مختل ميشود. وظيفه اين پروتئين نگهداشتن مايع داخل رگهاست. در نتيجه در سيروز مايع از داخل رگها به بيرون نشت ميكند كه باعث تورم در شكم و پاها ميشود.
براي جلوگيري از آسيت (آب آوردن شكم) و تورم پاها چه بايد كرد؟
رعايت دستورات غذايي مهمترين اصل است. عدم مصرف نمك و محدوديت مصرف مايعات كمك بزرگي در جهت عدم ايجاد آسيت ميكند مصرف داروهاي ادرارآور نظير اسپيرنولاكتون (آلداكتون) و فوروسمايد (لازيكس) مانع تجمع مايع ميشود. يكي از راههاي مناسب بررسي آب آوردن شكم وزن كردن روزانه بيمار است. در صورت افزايش ناگهاني وزن بيمار بايد به پزشك خود اطلاع دهد تا با دستورات مناسب مايع اضافي از بدن دفع شود.
من بيمار سيروزي هستم. پوست بدنم به راحتي و با ضربههاي جزيي تغيير رنگ داده و كبود ميشود. آيا اين مسئله ربطي به سيروز دارد؟
در بيماري سيروز به دو علت تمايل به خونريزي وجود دارد: از يكطرف به علت اختلال كاركرد كبد عوامل انعقادي ساخته نميشوند. از طرف ديگر به علت عدم تصفيه سموم خون توسط كبد محيط نامناسبي در بدن ايجاد ميشود كه پلاكتها (سلولهاي ريزي كه مانع خونريزي ميشوند) از بين ميروند. بنابر اين تمايل زيادي براي خونريزيهاي سطحي و كبود شدن وجود دارد.
2 هفته پيش متوجه بزرگي ناگهاني شكم شدم كه در بررسي معلوم شد كبدم از كار افتاده و به سيروز مبتلا هستم. طبق تجويز پزشك بايد تحت آندوسكوپي قرار بگيرم ولي تا بحال هيچ علائم گوارشي مثل درد معده و غيره نداشتهام آيا انجام آندوسكوپي لازم است؟
آندوسكوپي روشي است كه دوربين كوچكي از طريق دهان وارد مردي و معده شده و محيط داخلي مري و معده و ابتداي روده مستقيماً مشاهده ميشود.
در بيماران سيروزي گردش خون كبد بدرستي انجام نميشود به همين علت خون به سمت ارگانهاي قبل از كبد مثل معده و طحال پس ميزند. تجمع خون در عروق معده باعث بيرونزدن رگهاي خوني در مري ميشود كه به آن واريس ميگويند. دقيقاً مثل واريس پا كه در اثر ايستادن طولاني مدت ايجاد ميشود. اين واريسها معمولاً بدون علائم هستند ولي آمادگي زيادي براي پاره شدن و خونريزي گوارشي به صورت استفراغ خوني، مدفوع قيري و خونريزي همراه مدفوع دارند. بنابر اين هر بيماري كه تشخيص سيروز دارد بايد آندوسكوپي شده و وضعيت واريسها معلوم شده و درمان مناسب را دريافت كند.
شكل
مرد 38 سالهاي هستم كه به دنبال زرد شدن تحت بررسي قرار گرفتم و معلوم شد سيروز دارم. در حين معاينه پزشك اشاره كرد كه سينههايم بزرگتر از حد معمول است چرا در بيماري سيروز اين تغييرات به وجود ميآيد؟ ايا با عمل جراحي ميتوانم سينهها را كوچك كرد؟
كبد محل سوخت و ساز برخي هورمونهاي جنسي است. در بدن همه مردم هر دو نوع هورمونهاي مردانه و زنانه توليد ميشود. ولي در بيماران سيروزي تخريب هورمونهاي زنانه كمتر ميشود. در نتيجه مردان مبتلا به سيروز تحت تأثير هورمونهاي زنانه قرار ميگيرند و سينههاي بزرگ و بيضههاي كوچك پيدا ميكنند. همچنين ميل جنسي آنها كاهش مييابد. قرمزي كف دست نيز به علت بالا رفتن همين هورمونهاست. بنابر اين برداشتن آنها هم چاره كار نيست و سينهها مجدداً رشد ميكنند.
چند سال است كه به علت سيروز تحت درمان هستم. معمولاً درد خفيف و احساس سنگيني در سمت چپ شكم دارم با توجه به اين كه كبد در سمت راست است چرا در در سمت چپ احساس ميكنم؟
بايد توجه داشت كه در طي سيروز اصولاً دردي در ناحيه كبد احساس نميشود همچنين كبد كوچكتر ميشود. بنابر اين بيمار سيروزي درد و احساس سنگيني در سمت راست برخلاف هپاتيتهاي حاد نخواهد داشت. در عوض به علت تجمع خون در طحال اين عضو بزرگ ميشود. طحال در سمت چپ قرار دارد و بزرگي آن سبب احساس درد خفيف و سنگيني در سمت چپ شكم ميشود.
آيا بزرگي طحال خطرناك است؟
وظيفه طحال ذخيره خون و فعاليتهاي ايمني است. بزرگي طحال باعث تجمع بيشتر خون در آن و در نتيجه از بين رفتن سلولهاي خوني مثل گلبولهاي قرمز و سفيد و به ويژه پلاكتهاست. البته اين عارضه خيلي خطرناك نيست و درمان جدي مثل برداشتن طحال در اين شرايط لازم نيست.
پدرم سيروز دارد. 2 روز است بسيار بد اخلاق شده و شبها نميخوابد آيا اين مسئله ربطي به بيماري او دارد؟
تغييرات رفتار و دوره خواب از مهمترين علائم بيماران سيروزي است. در صورتي كه بنا به عللي سيروز وارد مرحله جبران نشده گردد سموم موجود در خون توسط كبد تصفيه نشده و در شخص باعث تغييرات ميشوند. در مراحل اوليه خلق و خوي بيمار تغيير ميكند ممكن است گوشهگير و پرخاشجو شود. شبها بيدار ميماند و روزها ميخوابد. در صورت عدم درمان افت هشياري پيدا كرده و شناسايي او مختل ميشود. رفتارهاي عجيب ميكند. كم كم خوابآلود ميشود و در مرحله نهايي به كما ميرود. اين حالت را آنسفالوپاتي (آسيب مغزي) كبدي مينامند. بنابر اين به محض بروز چنين علائمي مثل تغييرات رفتاري و دورههاي خواب بايد به پزشك مراجعه شود تا علت آن معلوم و درمان مناسب انجام شود.
كدام علل سبب سيروز جبران نشده و آنسفالوپاتي (آسيب مغزي) كبدي ميشوند؟
2 دسته علت بزرگ وجود دارند. از يكطرف تجمع سموم در خون و از طرف ديگر مصرف برخي داروها باعث ايجاد آنسفالوپاتي ميشوند. مهمترين سموم آمونياك است كه از مصرف مواد پروتئيني حاصل ميشود. بنابر اين عدم رعايت رژيم غذايي و مصرف گوشت قرمز زمينهساز كماي كبدي است. خونريزيهاي گوارشي نيز سبب افزايش آمونياك خون و كماي كبدي ميشوند. هرگونه عفونت به ويژه عفونتهاي داخل شكم از جمله ساير علل كماي كبدي هستند. داروهايي كه بر اعصاب اثر ميكنند نيز به علت عدم تصفيه در كبد ميتوانند بيمار را به سمت كماي كبدي هدايت كنند. مهمترين اين داروها عبارتند از داروهاي آرامبخش نظير ديازپام و فلورازپام، مسكنهاي مخدري مثل داروهاي كدئيندار، مرفين و پتيدين. مصرف مستقيم مواد مخدر مثل ترياك هم ميتوانند سبب ايجاد كماي كبدي در بيمار سيروزي شود.
آيا داروهاي متعددي كه بيماران سيروز مصرف ميكنند باعث برگشت سلولهاي كبدي ميشوند؟
متأسفانه پس از به وجود آمدن سيروز معمولاً بازگشتي وجود ندارد. داروهايي كه بيماران سيروزي مصرف ميكنند براي حفظ كيفيت زندگي و جلوگيري از پيشامدهاي خطرناك مثل خونريزيهاي گوارشي، آسيت و كماي كبدي است. در بيماران سيروزي كه علت از كار افتادن كبد ويروس باشد داروهاي ضدويروسي هم به رژيم دارويي اضافه ميشود تا از پيشرفت بيشتر بيماري جلوگيري كند. گرچه شايد مصرف داروهاي ضدويروسي فيبروز كبد در بيماران سيروزي را كاهش داده و تعداد سلولهاي سالم كبد را بيشتر كند.
مدت كوتاهي است كه بيماري سيروز در بردارم تشخيص داده شده است چه داروهايي براي اين بيماري وجود دارد؟
داروهاي يك بيمار سيروزي مشتمل بر تعداد زيادي داروهاي مختلف است. اين داروها عبارتند از شربت لاكتولوز، قرصهاي پروپرانولول، ايزوسوربايد، اسپيرنولاكتون، لازيكس، مولتي ويتامين و در برخي شرايط آلبومين، انواع آنتي بيوتيك و داروهاي ضدويروسي (انترفرون، لاميوودين).
شربت لاكتولوز چه مصرفي در بيمار سيروزي دارد؟
لاكتولوز سه كاركرد عمده دارد:
اولاً اين دارو يك ملين قوي است و مانع يبوست در بيمار سيروزي ميشود. اجابت مزاج از راههاي عمده دفع سموم است. بنابر اين براي احتراز از كماي كبدي حداقل روزانه يك نوبت بايد دفع مدفوع وجود داشته باشد. به همين جهت روزانه مصرف حداقل يك قاشق شربت لاكتولوز به بيماران سيروزي توصيه ميشود. در صورتي كه يبوست به وجود آيد بايد مصرف شربت افزايش يابد. زير نظر پزشك حتي تا 12 قاشق در روز ميتوان از شربت لاكتولوز استفاده كرد.
ثانياً لاكتولوز محيط اسيدي در رودهها ايجاد ميكند و مانع تجمع ميكروبها و توليد سموم ميشود.
ثالثاً مستقيماً ميتواند اثر آمونياك توليد شده در روده را خنثي كند به همين علت است كه در صورت يبوست شديد و يا كماي كبدي لاكتولوز را تنقيه هم ميكنند.
يكي از دوستانم به علت سيروز دو داروي پروپرانولول و ايزوسوربايد مصرف ميكند. مگر اين دو دارو مربوط به قلب و عروق نيستند؟
اين دو دارو در اصل براي بيماريهاي قلب و عروق ساخته شدهاند ولي با كاهش فشار خون احتمال پاره شدن واريسهاي مري و خونريزي گوارشي را كاهش ميدهند. بنابر اين از داروهاي عمده بيماران سيروزي هستند كه واريس مري دارند.
جايگاه داروهاي ادرارآور در بيماران سيروزي چيست؟
براي جلوگيري از تجمع مايع در شكم و پاها از داروهاي افزاينده ادرار استفاده ميشود. اين داروها همچنين به حفظ تعادل داخلي بدن مثل ميزان سديم و پتاسيم خون كمك ميكنند. داروي مناسب در اين شرايط اسپيرنولاكتون (آلداكتون) ميباشد. تحقيقات اخير نشان ميدهد كه مصرف يكجاي اين دارو تأثير بهتري از دوزهاي منقسم در طول روز دارد. مثلاً بجاي مصرف هر 6 ساعت يكبار بهتر است 4 قرص يكجا صبح مصرف شود. فوروسمايد (لازيكس) معمولاً فقط در شرايط حاد مثل آب آوردن شكم و تورم پاها استفاده ميشود.
آيا استفاده از قرصهاي مكمل ويتاميني اثر درماني بر سيروز دارد؟
خير، با توجه به رژيم غذايي دريافت برخي ويتامينها محدود ميشود. بنابر اين جهت ممانعت از عوارض كمبود ويتامين از داروهاي مكمل مثل مولتي ويتامين استفاده ميشود. هيچ يك از داروهاي بيماران سيروزي از جمله مولتي ويتامين تأثير درماني بر سيروز ندارند بلكه به جهت بهبود كيفيت زندگي و پيشگيري به كار ميروند.
پدرم سيروز دارد و طبق دستور پزشك در مصرف مواد پروتئيني احتياط ميكند. ولي 3 روز است كه پزشك براي او تجويز سرم آلبومين كرده است آيا مگر آلبومين هم جز پروتئينها نيست؟
اجتناب در مصرف مواد پروتئيني مثل گوشت قرمز به علت حضور انواع پروتئينهاست كه ميتواند تبديل به آمونياك يا برخي ديگر سموم شود. آلبومين يكي از پروتئينهاي اساسي در جريان خون است و وظايف مهمي دارد. در بيماران سيروزي به علت اختلال كار كبد توليد آلبومين كاهش مييابد و بيمار احتياج به تزريق آلبومين پيدا ميكند. معمولاً همراه با سرم آلبومين براي جلوگيري از تجمع آب اضافي از آمپول لازيكس هم استفاده ميشود. بايد توجه داشت كه سرم آلبومين جزو داروهاي هميشگي بيمار سيروزي نيست در شرايط خاصي مثل عدم تغذيه صحيح، تورم شكم و پاها و پايين آمدن سطح آن در خون ضرورت مييابد.
2 سال است سيروز دارم و مرتب دارو مصرف ميكنم از 3 روز پيش متوجه افزايش وزن و بزرگ شكم شدهام كه پزشك بجز افزايش داروهاي ادرارآور، آنتيبيوتيك هم تجويز كرد. با توجه به اين كه علائم عفونت در هيچ قسمتي از بدن ندارم چرا بايد آنتيبيوتيك مصرف كنم؟
يكي از علل زمينهساز كماي كبدي عفونتها به ويژه عفونتهاي شكمي است. به همين علت در هر شرايطي كه احتمال عفونت باشد بايد با مصرف آنتيبيوتيك از به وجود آمدن آن پيشگيري كرد. يكي از محيطهاي مناسب براي رشد باكتريهاي آب جمع شده در شكم (آسيت) است بنابر اين در بيماري كه آسيت دارد تا موقعي كه آب اضافي دفع نشده بايد از آنتيبيوتيكها استفاده كرد. از طرف ديگر آنتيبيوتيكها با ريشهكن كردن تجمعهاي ميكروبي روده از تجزيه پروتئينها و توليد آمونياك و سموم ديگر توسط آنها جلوگيري ميكنند. به همين منظور معمولاً از آنتيبيوتيكهاي قوي كه روي عده زيادي از ميكروبها اثر ميكند مثل سيپيروفلوكساسين و مترونيدازول استفاده ميشود.
پدرم دچار بزرگي ناگهاني شكم و زردي و رفتارهاي عجيب شده كه پس از بررسي كامل تشخيص سيروز ناشي از هپاتيت C داده شد. شنيدهام دارويي به نام انترفرون براي هپاتيت وجود دارد پس چرا براي پدرم داروهايي بجز آن تجويز شد؟
انترفرون داروي مناسبي براي هر دو هپاتيت B و C است ولي به علت تغييراتي كه در سيستم ايمني ميدهد مصرف آن در بيماران سيروزي با اما و اگرهايي همراه است. در بيماري كه سيروز جبران نشده دارد مصرف انترفرون ممنوع است ولي در سيروز جبران شده يعني بيماري كه علائم باليني حاد و افت هشياري ندارد ميتوان از انترفرون استفاده كرد.
خواهرم سيروز ناشي از هپاتيت B دارد آيا مصرف داروي لاميوودين براي او ضرر دارد؟
لاميوودين برخلاف انترفرون در بيمار سيروزي منعي نداد و بدون ترس قابل استفاده است. البته با توجه به آن كه اين دارو تازه به بازار آمده نتايج قطعي آن معلوم نيست ولي به نظر ميآيد در بهبود علائم بيماران سيروزي ناشي از هپاتيت B تأثير بسزايي دارد و در مقابل قطع آن با بازگشت ناگهاني و شديدتر علائم همراه بوده است.
آيا داروهاي ضدويروسي سيروز را درمان ميكنند؟
داروهاي ضدويروسي مانع تخريب بيشتر كبد توسط ويروس ميشوند و تأثير اندكي بر بافتهاي فيبروز شده دارند. اگرچه مطالعات نشان داده كه انترفرون تا حدودي از ميزان فيبروز ميكاهد ولي اين به معني بازگشت قطعي به شرايط عادي و بهبود كامل سيروز نيست.
رژيم غذايي مناسب براي بيماران سيروزي، چه نوع غذاهايي است؟
بيماران سيروزي بايد از دو عامل پرهيز كنند يكي تجمع مايعات و ديگري مصرف موادي كه منجر به توليد سموم و بار اضافي كار كبد ميشوند. نمك از عناصر مهمي است كه مانع دفع مايعات ميشود بنابر اين بيمار سيروزي بايد محدوديت شديدي نسبت به مصرف نمك اعمال كند. در واقع مصرف نمك چه در موقع طبخ و چه موقع مصرف غذا و يا همراه ميوه و همچنين مصرف تنقلاتي كه حاوي نمك ميباشند براي فرد سيروزي ممنوع است. در شرايط عادي و سيروز جبران شده مصرف مايعات براي بيماران در حد معمول ممنوع نيست ولي در صورتي كه علائم تجمع مايع مثل تورم شكم (آسيت) و تورم پا به وجود آيد بايد در مصرف مايعات هم محدوديت قائل شد. در مورد تجمع سموم بيمار سيروزي بايد از مصرف پروتئينهاي حيواني پرهيز و بيشتر از پروتئينهاي گياهي و مواد نشاستهاي استفاده كرد.
من بيمار سيروزي هستم و پزشك گفته در مصرف پروتئينهاي حيواني دقت كنم در چه غذاهايي پروتئينهاي حيواني يافت ميشود؟
پروتئينهاي حيواني در گوشت قرمز (گوسفند و گوساله) و فرآوردههاي مشابه (جگر، كله پاچه، سوسيس و كالباس) و گوشت سفيد (مرغ و ماهي) و تخم مرغ يافت ميشود. گوشت قرمز شامل انواعي از پروتئينهاست كه بيشتر تبديل به مواد سمي ميشوند. بنابر اين پرهيز اصلي بيماران سيروزي عدم مصرف گوشت قرمز ميباشد. در صورتي كه وضعيت بيمار مناسب بوده و علائمي نداشته باشد در حد 2 تا 4 وعده در ماه ميتواند گوشت قرمز مصرف كند. گوشت سفيد خطر كمتري در ايجاد آمونياك و ساير سموم داشته و بيمار ميتواند هفتهاي 3 وعده از مرغ يا ماهي تغذيه كند.
تخممرغ منبع خوب آلبومين است. در صورتي كه بيمار از نظر چربي و كلسترول منعي نداشته باشد هفتهاي دو وعده سفيده تخممرغ ميتواند جزو رژيم غذايي او قرار گيرد.
براي جايگزيني پروتئينهاي حيواني بايد از چه غذاهايي استفاده كرد؟
ميتوان منابع پروتئين گياهي را جايگزين نمود. حبوبات (لوبيا، ماش و عدس)، سويا و قارچ از منابع غني پروتئينهاي گياهي هستند و ميتوانند تأمين كننده بقيه نياز بيمار سيروزي به پروتئين باشند. البته بيمار سيروزي در روز نبايد بيشتر از يك وعده از پروتئين (چه حيواني و چه گياهي) استفاده كند.
شكل
آيا مصرف ميوه و سبزيجات براي بيمار سيروزي ضرر دارد؟
برعكس با توجه به محدوديتهاي اعمال شده در زمينه فرآوردههاي غذايي و مصرف داروهاي متعدد و اختلال كار كبد، بيمار سيروزي بايد به حد كافي از ميوه و سبزيجات بهره ببرد تا توازن و تعادل مواد مغذي و ويتامينها در بدن وي حفظ شود.
آيا بيمار مبتلا به سيروز هم مثل هپاتيت حاد بايد از مصرف چربيها پرهيز كند؟
با توجه به اختلال كاركرد كبد، هضم و جذب چربيها ممكن است در بيمار سيروزي مختل باشد بنابر اين بهتر است از مصرف غذاهاي چرب به ويژه غذاهاي سرخ كردني و روغنهاي جامد بپرهيزد.
يك رژيم مناسب غذايي براي بيماران سيروزي شامل چه غذاهايي است؟
بايد درصد عمدهاي از رژيم بيمار مبتلا به سيروز را مواد نشاستهاي تشكيل دهند. مثلاً استفاده از نان، برنج، سيب زميني و ماكاروني به بيمار سيروزي توصيه ميشود. در طول يك هفته بيمار ميتواند سه وعده (مثل ناهار روزهاي زوج) از مرغ يا ماهي استفاده كند. بقيه وعدهها ميتواند شامل پروتئينهاي گياهي و ميوه و سبزي و مواد نشاستهاي باشد. يك وعده در هفته يا دو هفته هم ميتواند گوشت قرمز ترجيحاً به صورت كباب استفاده كند.
آيا مصرف لبنيات در بيمار سيروزي محدوديت دارد؟
مواد لبني هم از پروتئين غني هستند و بايد در مصرف آنها دقت شود. البته پروتئين مواد لبني مثل تخممرغ بيضرر بوده و باعث ايجاد سموم نميشود. بنابر اين مصرف روزانه و در حد متوسط شير، پنير يا ماست ضرري براي بيمار ايجاد نميكند.
پسرم مبتلا به سيروز است. شنيدهام كه ميتوان كبد را هم مثل كليه پيوند زد. آيا اينكار امكانپذير است؟
پيوند كبد راه حل قطعي درمان سيروز است ولي چند مشكل عمده بر سر راه آن وجود دارد:
اولاً عضو اهدايي جهت پيوند شدن كم بوده و فقط در موارد مرگ مغزي با رضايت اوليا دم ميتوان از كبد متوفي استفاده كرد و مانند كليه، فرد زنده نميتواند كبد خود را اهدا كند. بنابر اين بيمار منتظر پيوند بايد مدتها در ليت انتظار بماند. البته در حال حاضر از پيوند قسمتي از كبد فرد زنده به خوبي استفاده شده است.
ثانياً جراحي پيوند كبد طولانيتر و مشكلتر از كليه بوده و به همين نسبت نتايج ضعيفتري از پيوند كليه دارد.
ثالثاً بيماران پيوندي مدتها براي جلوگيري از رد عضو پيوندي بايد تحت درمان با داروهايي كه سيستم ايمني را ضعيف ميكنند قرار بگيرند بنابر اين در معرض عفونتهاي فرصت طلب قرار دارند. به همين جهت مراقبت بعد از پيوند بسيار حياتي بوده و گاه هزينهاي بيشتر از خود پيوند دارد.
به هرحال در صورت وجود امكانات مالي و عضو لازم، پيوند شدن راه حل مناسبي براي درمان بيماران سيروزي است و در ايران هم در دسترس ميباشد.
آيا بيمار سيروزي ناشي از هپاتيتهاي ويروسي پس از پيوند باز هم در معرض خطر دارد؟
پس از پيوند، ويروس هنوز در خون فرد وجود دارد پس باز هم كبد پيوندي را درگير ميكند. ولي مطالعات اخير نشان داده كه مصرف داروهاي ضدويروسي پس از پيوند از تخريب كبد پيوند شده جلوگيري ميكند. به هر حال تحقيقات در اين زمينه بسيار نوپاست و بايد در انتظار آينده بود.
من ناقل هپاتيت B هستم چند درصد ممكن است به سرطان كبد دچار شوم؟
گرچه ابتلا به ويروسهاي مزمن هپاتيت ( C و B) يكي از عوامل زمينهساز سرطان كبدي است ولي شانس ابتلا بسيار پايين است. در واقع درصد قليلي از بيماران هپاتيتي به سرطان كبدي دچار ميشوند. بنابر اين ترسي از اين مورد نبايد وجود داشته باشد. پيگيري دائمي فرد ناقل و انجام دورهاي آزمايشات لازم باز هم شانس ابتلا به سرطان را كاهش ميدهد.
علائم سرطان كبد چيست؟
مهمترين علامت تشديد علائم سيروز و زرد شدن و عدم پاسخ به درمانهاي معمولي است. علائم عمومي نظير كاهش وزن و اشتها نيز ممكن است ديده شوند. براي تشخيص، روشهاي تصويربرداري مثل سونوگرافي يا Ctscan و نيز برخي يافتههاي آزمايشگاهي مثل بالا رفتن پروتئيني به نام آلفافيتوپروتئين در خون نيز كمك كننده است.
آيا درماني براي سرطان كبدي وجود دارد؟
متأسفانه سرطان كبد جزو گروهي از سرطانهاست كه به درمانهاي رايج سرطان مثل شيمي درماني و پرتودرماني خوب جواب نميدهد. انجام اقدامات حمايتي براي بهبود كيفيت زندگي بيمار تنها درمان موجود فعلي براي سرطانهاي كبدي است.
آيا احتمال ابتلا به سرطان در تمام هپاتيتهاي مزمن يكسان است؟
عوامل مختلفي در ابتلا به سرطان كبد دخيل هستند. يكي از مهمترين عوامل سيروز است بنابر اين چون هپاتيت C بيشتر به سيروز منجر ميشود احتمال ابتلا به سرطان هم در آن بيشتر از هپاتيت B است. در صورتي كه سيروز ناشي از مواد شيميايي باشد شانس ابتلا به سرطان كبدي بيشتر ميشود. عوامل منطقهاي و نژادي و خانوادگي (مثل سابقه ابتلا بستگان نزديك به سرطان كبد) نيز در ابتلا به سرطان مؤثرند.
|