بیماری به سراغ درمانگر رفتو گفت نمی توانم جلو مکیدن انگشت شصتم را بگیرم .دکتر گفت:هر روز یک انگشت متفاوت را بمک.بیمار سعی کرد طبق دستور او عمل کند .اما هر بار دستش را به دهانش نزدیک می کرد ناچار می شد اگاهانه انگشت ان روز را انتخاب کند.هنوز هفته تمام نشده بود که ان عادت از بین رفت.وقتی عادتی پدید اید مبارزه با ان دشوار است .اما هنگامی که همین عادت ما را مجبور کند رفتار جدیدی در پیش گیریم تصمیم های جدید و انتخاب های جدیدی انجام دهیم اگاه می شویم که این عادت به زحمتش نمی ارزد.
|