پادر یک کفش کردن:
سرحرف خود ایستادن،در کار اصرار ولجاجت کردن.
پا دم ساییده:
کسی که تجربه فراوانی در حیله گری و بدجنسی به دست آورده است و
زشت کاری پیشه قدیمی اوست.
همانا گرگ باران دیده باشی تو خیلی پا ردم ساییده باشی
پاروی دم سگ گذاشتن:
آدم بد دهنی را تحریک کردن و به خشم آوردن.
پاشنه دهانش را کشیده اند:
آنچه نا سزا وبد زبانی است از دهانش در می آید.
پاشنه ساییده:
کسی که در کار و یا امری دارای سابقه و تجربه فراوان است.
پاورچین پاورچین رفتن:
برای جلو گیری از در آمدن صدا با نوک پا راه رفتن.
پای خود را محکم کردن:
کار و زندگی خود را استحکام بخشیدن یا به جای بند شدن.
پایش به سنگ خوردن:
در جریان کاری به مانع بر خوردن، نومیدی در کار.
پایش روی پوست خربزه بودن:
وضع محکم واستواری نداشتن، در حال بی ثباتی است.
پای کسی نشستن:
در انتظار به سر بردن،در هوای ازدواج باکسی بودن.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )