بهشت آنجاست که آزاری نباشه:
کسی را باکسی کار نباشد ،
همانند: کجا خوش است آنجا که دل خوش است.
به هول و ولا افتادن:
دستپاچه شدن،سراسیمه شدن، به تلاش و تکاپو افتادن.
بی گدار به آب زدن:
نسنجیده و بدن داشتن آشنایی در کاری وارد شدن.
بی مایه فطیر است:
هیچ کاری بدون پول وسرمایه پیشرفتی نخواهد داشت.
به باد هم نگو :
این راز را سخت پوشیده نگهدار.
با پنبه سر بریدن:
با نرمی ولطف به کسی آسیب و ضرر رساندن.
باد به پشت کسی خوردن:
پس از مدتی کاهلی وبیکاری ،شروع کا برکسی دشوار بودن.
باد در آستین کسی کردن:
کسی را با تعریف وتمجید فریفتن.
بازی اشکنک داردسر شکستنک دارد:
مثلی است متداول بین اطفال،برای تسلا به کودکی میگویند که در بازی به او آسیب رسیده است.
با شاخ گاو سر را به جنگ انداختن:
خود را به مهلکه انداختن.
برای همه مادر است ،برای من زن بابا:
با همگان مهربان است وبامن بی مهری می کند.
بر یخ نوشتن:
قطع امید کردن.
به نام ما ،به کام تو:
به ظاهر از آن ماست اما نفعش به دیگری میرسد.
بی رگ است:
غیور نیست
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )