نمایش پست تنها
  #28  
قدیمی 02-03-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض ناکرده چو کرده، کرده چو ناکرده / چاه مکن بهر کسی، اول خودت دوم کسی




چاه مکن بهر کسی، اول خودت دوم
کسی
در زمان حضرت محمد (ص) شخصی که دشمن این خانواده بود هر وقت که میدید مسلمانان پیشرفت میکنند و کفار به پیغمبر ایمان میآوردند خیلی رنج میکشید.
عاقبت نقشه ای کشید که پیغمبر را به خانه اش دعوت کند و به آن حضرت آسیب برساند.
به این منظور چاهی در خانه اش کند و آن را پر از خنجر و نیزه کرد، آن وقت رفت نزد پیغمبر و گفت:
«یا رسول الله اگر ممکن باشد یک شب به خانه من تشریف فرما شوید.»
حضرت قبول کرد، فرمود:
«برو تدارک ببین ما زیاد هستیم.»
شب مهمانی که شد، پیغمبر (ص) با حضرت علی (ع) و یاران دیگرش به خانه آن شخص رفتند.
آن شخص که روی چاه بالش و تشک انداخته بود بسیار تعارف کرد که پیغمبر روی آن بنشیند.
پیغمبر بسم الله گفت و نشست.
آن شخص دید که حضرت در چاه فرو نرفت، خیلی ناراحت شد و تعجب کرد.
بعد گفت: حالا که حضرت در چاه فرو نرفت در خانه زهری دارم آنرا در غذا میریزم که پیغمبر و یارانش با هم بمیرند. زهر را در غذا ریخت و جلوی میهمانان آورد، اما پیغمبر فرمود:
«صبر کنید.»
و دعایی خواند و فرمود:
«بسم الله بگویید و مشغول شوید.»
همه از آن غذا خوردند. موقعی که پذیرایی تمام شد پیغامبر و یارانش به راه افتادند که از خانه بیرون بروند.
زن و شوهر با هم شمع برداشتند که پیغمبر را مشایعت کنند.
بچه های آن شخص که منتظر بودند میهمانان بروند بعد غذا بخورند، وقتی دیدند پدر و مادرشان با پیغمبر از خانه بیرون رفتند پریدند توی اتاق و شروع کردند به خوردن ته بشقابها.
پیغمبر که برای آنها دعا نخوانده بود همه شان مردند. وقتی که زن و شوهر از مشایعت پیغمبر و یارانش برگشتند دیدند بچه هایشان مرده اند.
آن شخص ناراحت شد و دوید سر چاه و به تشکی که بر سر چاه انداخته بود لگدی زد و گفت:
«آن زهرها که پیغمبر را نکشتند، تو چرا فرو نرفتی؟» ناگهان در چاه فرو رفت و تکه تکه شد. از آن موقع میگویند:
«چاه مکن بهر کسی، اول خودت دوم کسی.»

[تمثیل و مثل ، ج1، ص298]


ناکرده چو کرده، کرده چو ناکرده

ابوسعید ابوالخیر نیشابوری، عارف برجسته رباعیهای نغز دارد
روزی ابوعلی سینا در مجلس وعظ ابوسعید ابوالخیر شرکت کرد.
ابوسعید در باره ضرورت عمل و آٍثار طاعت و معصیت سخن می گفت:
بو علی رباعی زیر را به عنوان اینکه ما تکیه بر رحمت حق داریم نه بر عمل خویشتن انشا کرد:

مائیم به عفو تو لاکرده
وز طاعت و معصیت تبرا کرده

آنجا که عنایت تو باشد، باشد
ناکرده چو کرده، کرده چون ناکرده

ابوسعید ابوالخیر فی الفور گفت:

ای نیک نکرده و بدیها کرده
وانگه به خلاص خود تمنا کرده

بر عفو مکن تکیه که هرگز نبود
ناکرده چو کرده، کرده چو ناکرده


از کتاب حکایتها و هدایتها ،
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید