نمایش پست تنها
  #26  
قدیمی 02-03-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض درختی که پیوسته بارش خوری / شاش سختت نگرفته

درختی که پیوسته بارش خوری
جوانی ز ناسازگاریِّ جفت / برِ پیرمردی بنالید و گفت:

«گران باری از دستِ این خصمِ چیر / چنان میبرم کآسیاسنگ زیر
به سختی بنه گفتش ای خواجه، دل / کس از صبر کردن نگردد خجل
به شب سنگِ بالایی ای خانه سوز / چرا سنگ زیرین نباشی به روز؟
چـو از گلبـنی دیـده باشـی خوشـی / روا باشـد ار بـار خـارش کشـی
درخـتی کـه پیوسـته بارش خوری / تحمـل کن آنـگه که خـارش خوری

[بوستان، باب هفتم، حکایت 17]


سه نفر رفیق با هم صحبت داشتند. یکی از درد عشق و جفای معشوقه شکایت میکرد.
دیگری گفت:
«گرسنگی نکشیده ای که عاشقی از یادت برود.» سومی که سخت ادرارش گرفته بود بطور مزاح گفت: «شاش سختت نگرفته که هر دو را فراموش کنی.»

[داستان نامه بهمنیاری ، ص351]
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید