01-26-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
اه مظلومان..
حکایت می کنند که ستمکاری، هیزم فقرا را ارزان میخرید و به ثروتمندان با قیمت گزاف و کم ، می فروخت.
صاحبدلی به او برخورد کرد و گفت:
( تومانند مار، هر کس را که می بینی میزنی و مانند جغد هرجا که لانه کنی آنجا را ویران می کنی.)
زورت ار پیش می رود با ما
با خداوند غیب دان نرود
زورمندی مکن بر اهل زمین
تا دعائی بر آسمان نرود
ظالم، ازاین سخن رنجید و آن را جدی نگرفت تا شبی،جرقۀ آتش از آشپزخانه، به انبار هیزمش افتاد و تمام دارائیش را سوخت و از بستر نرم، به خاکستر گرم نشست.
اتفاقاً همان شخص اورا دید که به دوستانش می گوید:
نمی دانم این آتش از کجا در زندگی من افتاد. گفتش:
ازآه دل مظلومان.
حذر کن ز دود درونهای ریش
که ریش درون عاقبت سرکند
به هم بر مکن تا توانی دلی
که آهی جهانی به هم بر کند
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|